آشنایی با بیوگرافی تقی مدرسی

آشنایی با بیوگرافی تقی مدرسی

تقی مدرسی که بود و برای ادبیات ایران چه کرد؟

تقی مدرسی را جزو نویسندگان پیش رو ایرانی می دانند و اگرچه برخی از بی‌اعتنایی نویسندگان روشنفکر به جنگ حرف می زنند، او جزو نویسندگانی است که جنگ را دست مایه نوشتن رمان قرار داده است، اگرچه از دریچه نگاه خود.

تقی مدرسی را جزو نویسندگان پیش رو ایرانی می دانند

تقی مدرسی 17 مهرماه 1311 در تهران و در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد. او نخستین کتابش را با عنوان «دائم‌الخمر» در سن 13 سالگی نوشت. یک سال بعد هم رمان «سایه های وجود» را نوشت؛ اثری که هرگز منتشر نشد.

مدرسی در سال 1332 تحصیلات خود را در رشته پزشکی ادامه داد و از سال 1336 به عنوان سردبیر مجله ادبی «صدف» فعالیت مطبوعاتی‌اش را آغاز کرد. در سال 1338 با پژوهشی درباره مراسم «زار» (پایان نامه) از دانشکده پزشکی دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و به ایالات متحده آمریکا رفت. دو سال بعد به عنوان رزیدنتی در رشته روانپزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه دوک دست یافت.

سال 1343 نیز در رشته روانپزشکی نوزادان و کودکان با درجه ممتاز از دانشگاه مک‌گیل (مونترال) فارغ التحصیل شد. او در سال ۱۳۴۳ با آن تیلر، رمان نویس آمریکایی، ازدواج کرد.

آثار این نویسنده عبارت‌اند از: «یکلیا و تنهایی او»، «شریفجان شریفجان»، «کتاب آدم های غایب» و «آداب زیارت».

تقی مدرسی,بیوگرافی تقی مدرسی

تقی مدرسی در سال 1332 تحصیلات خود را در رشته پزشکی ادامه داد

محمدعلی سپانلو درباره تقی مدرسی می نویسد: «روند داستان نویسی تقی مدرسی شامل دو دوره متفاوت است و مهاجرت تقی مدرسی نیز معیار و مرز جداکننده این دو دوره از یکدیگر است.

تقی مدرسی به سال ۱۳۳۴ اولین اثر خود را منتشر می کند، رمانی با عنوان «یکلیا و تنهایی او» که با نوعی نگاه اسطوره‌وار و برداشتی از داستان های عهد عتیق، زبانی توصیفی، محکم و زیبا و نیز روایتی منظم و منسجم نوشته شده است. نویسنده در همان ابتدای نویسندگی اش با یک نقطه اوج مواجه می شود؛ نقطه اوجی که نه تنها نام او را در ادبیات سال های دهه سی بلکه در کل تاریخ صدساله داستان نویسی ایران تا به امروز تثبیت می کند.

تصاویر تقی مدرسی, زندگینامه شعرا

کتاب آدم های غایب از آثار تقی مدرسی می باشد

این کتاب او کلیتی جهان – انسان شناختی را فارغ از هرگونه نگاه جامعه شناختی در قالب موضوعی بر مبنای اسطوره های کتاب مقدس (عهد عتیق) روایت می‌کند، آن هم در سال هایی که جامعه ایران همواره در حال تغییر و تحول بوده و می توانسته موضوع  ها و مضمون های متعدد و متنوعی را به هنرمند و روشنفکر زمانه اش پیشنهاد کند.

با همه این احوال، تقی مدرسی به دور از تمام این اتفاق‌ها و جدال‌ها «یکلیا و تنهایی او» را می نویسد که از نظر موضوع محتوا و فرم با آن همه فراز و فرود در جامعه دهه سی نشان دهنده جسارت تقی مدرسی است، همان جسارتی که بورخس هم در آثارش از خود نشان می دهد. دوران اول نویسندگی تقی مدرسی در همین رمان «یکلیا و تنهایی او» است.

در نهایت پس از این که تقی مدرسی «یکلیا و تنهایی او» را می نویسد به آمریکا می رود؛ بنابراین تقی مدرسی یک نویسنده مهاجر است، پس مسلماً با فضای فرهنگی سیاسی و اجتماعی آن سال‌ها آشنایی دارد و همین آشنایی و ذهنیت اوست که قلم مدرسی را در آفرینش باقی آثارش در دوران مهاجرت و اقامت او در آمریکا با خود درگیر می‌کند. یعنی دقیقاً مسیری متفاوت با آن‌چه در آفرینش «یکلیا و تنهایی او» در پیش گرفته بود.

با توجه به این نکته آیا باید تقی مدرسی را یک نویسنده نوستالژیک به حساب بیاوریم و یا این که بگوییم او هم گرفتار غم غربت شده است؟

به هر حال هر سه اثر او «شریفجان شریفجان»، «کتاب آدم های غایب» و «آداب زیارت» پیوند نمایان تری را با جامعه برقرار می کنند.

آشنایی با زندگی تقی مدرسی,درباره زندگی تقی مدرسی

در آخر تقی مدرسی «یکلیا و تنهایی او» را می نویسد به آمریکا می رود

تقی مدرسی هم در فرم و هم در محتوای هر سه این آثار به کلی با رمان «یکلیا و تنهایی او» فاصله می گیرد و ادبیات دیگری را تجربه می کند. زبان، شیوه روایی، معماری و نظام متن ها و نیز موضوع و محتوای داستان ها همگی در تقابل با اثر اول نویسنده حرف دیگری را می زنند. لذا مدرسی وارد مرحله دوم نویسندگی خود می شود.»

اما رمان «آداب زیارت» تقی مدرسی درباره جنگ است و در این رمان جنگ به شکل محوری و مرکزی نمود نیافته است.

زندگینامه تقی مدرسی,درباره تقی مدرسی

شریفجان شریفجان یکی از آثار تقی مدرسی است

محمد حنیف درباره «آداب زیارت» می‌نویسد: ««آداب زیارت» گرچه در قالب داستانی واقع گرایانه پرداخت شده است، اما با نگرشی به تاریخ گذشته ایران و جنگ‌های ایران و یونان و لشکرکشی‌های عظیم دریایی و همین‌طور با اشاره های گاه و بی‌گاه به مانویت، به یک رمان سمبولیک نزدیک می‌شود.

هادی بشارت، درست در لحظاتی که از وضع موجود خسته می‌شود، به گذشته های خود پناه می‌برد و هنگامی که ضعف و ناتوانی وطن را در مقابله با مشکلات کوچک داخلی می نمایاند، جنگ‌های بزرگ ایران و هخامنشی را با یونانی ها به یاد می‌آورد.

«آداب زیارت» رمان شخصیت است و کمتر از حادثه و بحران سود می جوید. با این حال، جز هادی بشارت و نیلی، بقیه شخصیت ها کم رنگ هستند و خود را نشان نمی دهند. بی اطلاعی نویسنده و در نتیجه اشتباه وی از کارکرد نهادهای دینی در ایران نیز از دیگر عیوب رمان به شمار می رود.

به عنوان مثال، هادی بشارت در بخشی از داستان فریاد می کشد: «مرا ببرید به مسجد، می خواهم حاکم شرع را ببینم.» در حالی که هر آدمی چون هادی بشارت که عمرش را در کتابخانه خصوصی خود گذرانده و فقط اخبار رادیو را شنیده است باید بداند که مسجد، محل کار حاکم شرع نیست.

بیوگرافی تقی مدرسی,آشنایی با زندگینامه تقی مدرسی

«آداب زیارت» رمان شخصیت است و کمتر از حادثه و بحران سود می جوید

غیرقابل کنترل بودن نیلی و توانایی ورودش به مکان های مورد نظر هم از دیگر عیوبی است که داستان را از حقیقت مانندی دور می کند. معلوم نیست چگونه نیلی می تواند از درهای قفل شده بگذرد و معلوم نمی شود چگونه غیبت طبیعی او می‌تواند باعث دلهره و اضطراب برادرش احمد بیات شود.»

بیوگرافی پروفسور علی خادم حسینی

بیوگرافی پروفسور علی خادم حسینی

پروفسور علی خادم حسینی یکی از دانشمندان برجسته مقیم خارج از کشور است که آوازه موفقیت ها و شهرت او روز به روز بیشتر در گوش جهانیان می پیچد

پروفسور علی خادم حسینی یکی از دانشمندان برجسته مقیم خارج از کشور است که آوازه موفقیت ها و شهرت او روز به روز بیشتر در گوش جهانیان می پیچد.

علی خادم حسینی متولد 8 آبان 1354 (30 اکتبر 1975) در تهران است و در تورنتوی کانادا رشد کرده است.

پروفسور علی خادم حسینی یکی از دانشمندان و محققان موفق در زمینه مهندسی پزشکی، زیست ماده و مهندسی بافت است که چند روزی عکس های وی در شهر لس آنجس آمریکا خودنمایی کرد.

تحصیلات علی خادم حسینی خادم حسینی عضو هیئت علمی و استاد فناوری علوم بهداشت و درمان در بخش فناوری و بهداشت دانشگاه هاروارد و دانشکده پزشکی هاروارد است. ساخت کبد مصنوعی او یکی از محققان ایرانی مؤسسه MIT است که با همکارانش موفق به ابداع شیوه ای نوین در ساخت اندام های مصنوعی شدند که از این روش برای ساخت کبد مصنوعی و بافت قلب تعدادی موش و خوک استفاده کردند.

درباره پروفسور علی خادم حسینی, زندگینامه پروفسور علی خادم حسینی

آشنایی با زندگی پروفسور علی خادم حسینی

وی مقاطع لیسانس و فوق لیسانس خود را در دانشگاه تورنتو گذراند و سپس به موسسه فناوری ماساچوست (MIT) رفت و مدرک دکتری خود را در سال 2005 از این موسسه معتبر دریافت کرد.

وی اکنون صاحب کرسی و استاد دانشگاه “کالیفرنیا، لس آنجلس” (UCLA) است. او دارای مقام استادی چندگانه در مهندسی زیستی، رادیولوژی، شیمیایی و مهندسی بیومولکولی است.

وی مدیر مرکز درمانهای کم تهاجمی (C-MIT) و همچنین مدیر اجرایی موسسه “نانوسیستمز”(NanoSystems) کالیفرنیا است.

قبلا او پروفسور دانشکده پزشکی هاروارد، عضو هیئت علمی دانشکده علوم و فنون بهداشت و درمان دانشگاه هاروارد و MIT و موسسه “ویس”(Wyss) بود.

دکتر خادم حسینی همچنین یکی از دبیران مجله “ACS Nano” است. او عضو دائمی بخش تحقیقاتی NIH BTSS (مهندسی زیستی، فناوری ها و علوم جراحی) است.

تاکنون در بیش از 36 هزار مقاله به وی استناد شده و  به بیش از 250 سمینار دعوت شده و از سخنرانان اصلی بوده است.

خادم حسینی همچنین از سال 2007 تاکنون قریب به 70 جایزه و تقدیرنامه مهم علمی دریافت کرده است.

پروفسور علی خادم حسینی در سال های 2014، 2015، 2016 و 2017 از طرف موسسه معتبر رسانه های گروهی کانادا موسوم به “Thomson Reuters” به ​​عنوان یکی از تاثیر گذارترین ذهن ها در جهان انتخاب شده است.

دانشگاه “کالیفرنیا لس آنجلس” به پاس زحمات و افتخارات بی شمار پروفسور خادم حسینی اقدام به نصب عکس وی در ایستگاه های اتوبوس شهر لس آنجلس کرده است که این کار با واکنش وی در صفحه اینستاگرامش همراه شده است.

تصاویر پروفسور علی خادم حسینی, فعالیت پروفسور علی خادم حسینی

تصویر پروفسور علی خادم حسینی روی بیلبوردهای شهر لس آنجلس

دانشمند ایرانی و استاد دانشگاه هاروارد با همکاری جمعی از محققان بین المللی توانسته اند مدلی سه بعدی از کبد بسازند و فرایند ارسال دارو در آن را تقلید کنند.

پروفسور علی خادم حسینی یکی از محققان این پروژه است. این روند در آزمایش داروها و عکس العمل بدن نسبت به آنها پیشرفت مهمی به شمار می آید. هم اکنون در بیشتر فرایندهای آزمایش دارو از بافت های سلولی تک لایه (دوبعدی) استفاده می شود و شبکه عضلانی ندارد.

اما بافتی که با چاپگر سه بعدی ساخته شده سه بعدی و دارای شبکه عضلانی است. ساختار سه بعدی بهتر می تواند عملکرد پیچیده بافت های بدن انسان را تقلید کند. زیرا تقابل سلول به سلول افزایش می یابد. همچنین این ساختار سه بعدی در مقایسه با نمونه های دوبعدی، بهتر می تواند در فرایند انتقال دارو عکس العمل بدن را نشان دهد.

به این ترتیب مدل ساده جدید با دقت بیشتری می تواند سطح سمی بودن دارو در بدن را پیش بینی کند. علاوه بر آن سیستم مذکور واکنش های دارویی واقعی تری را در مقایسه با نمونه های دو بعدی نشان می دهد. به هرحال این مدل با استفاده از جوهرهای زیستی پرینت شده و دارای شبکه میکروکانال لایه بندی شده است.

به این ترتیب دانشمندان می توانند تاثیر داروها پس جذب در بدن را به طور واقعی مشاهده کنند.

آشنایی با کریم فکور

آشنایی با کریم فکور

«کریم فکور» شاعر، ترانه سرا و روزنامه نگار مطرح پیش از انقلاب بود که به تاریخ پنجم اسفند 1304 در مشهد متولد شد. دوران كودكی را در خانواده ای اهل ادب طی کرد و همین محیط پربار ادبی خانه موجب شد تا وی خیلی زودتر از جوان‏ های هم سن و سالش وارد اجتماع شود.

كریم فكور، شعر و شاعری را از سال سوم دبیرستان آغاز كرد و در سال ششم ادبی دبیرستان پانزده بهمن بود كه عضویت ادبی دبیرستان را برعهده داشت و به كارهای هنری مختلفی نظیر انتشار مجله، جلسات سخنرانی و شعر، اجرای نمایش های فرهنگی و هنری می پرداخت و پس از آن نیز با همكاری با مطبوعات، وارد عالم روزنامه‏ نگاری شد.

کریم فکور شاعر، ترانه سرا و روزنامه نگار مطرح پیش از انقلاب بود

او فارغ التحصیل دانشكده حقوق دانشگاه تهران در مقطع لیسانس بود، ولی هرگز خود را به معلومات رسمی دلخوش نكرد، بلكه با مطالعات فراوان شخصی بر وسعت دانش و معلومات خویش افزود.

در همان سال های دانشجویی، اشعار و مقالاتش در «روزنامه فکاهی توفیق» با نام های مستعاری همچون «شیطونک»، «شیطان»، «شیطان بچه/ میرزا»، «فتنه‌»، «بنده‌زاده»، «کریم»، «فکلی»، «سخن‌چین»، «ارادتمند»، «خوشحال»، «حاضرجواب» و… منتشر می‌شد و به سرعت مدارج ترقی و محبوبیت را در این مطبوعه طی می کرد.

روزنامه توفیق درباره او می نویسد: «کریم فکور بیشتر اشعار خود را روی انتقاد از اوضاع اجتماعی تنظیم می کند و همچنین در مقالاتش همین جنبه را غالبا رعایت نموده و دواسبه حمله می نماید…».

ازجمله سروده های فکور که در افواه زمزمه می شد این بود:

«هان ای وزرا که باز فکر سفرید

این بار اگر به سوی «کرمان» گذرید

زنهار «عمل» عرضه نمایید، نه «حرف»

از بهر خدا «زیره به کرمان» نبرید!».

در شماره نخست از سال بیست‌وپنجم روزنامه توفیق، عکس شش نفر به عنوان «اعضای اصلی تحریریه» چاپ شده که در کنار اسامی محمدعلی توفیق، ابوالقاسم حالت، نوراله خرازی، علی زرین‌قلم و علامه شابدالعظیمی، نام کریم فکور نیز دیده می شود که مسئولیت تنظیم مطالب و امور داخلی توفیق برعهده اش بوده و این در حالی است که بزرگان دیگری همچون حسین حسینی (خروس اخته)، اسداله شهریاری (شب‌کور)، عباس فرات، قلزم، علی سرودی، محمدعلی ریاضی، کاظم رجوی، صابر همدانی و… نیز در همان دوره در توفیق قلم می زدند.

در قصیده معروف توفیق (1326) به قلم مهدی سهیلی، در اوصاف کریم فکور چنین آمده:

«شیرین کند مذاق سخن، گفته «فکور»

اشعار دل رباش چو قند مکرر است».

فکور سال ها ریاست اداره انتشارات و آمار و بررسی‏ های اقتصادی بانک بازرگانی (تجارت) را برعهده داشت.

در همین سال ها پیش پرده خوانی در رادیو و تئاترها و نیز تصنیف سازی و تصنیف خوانی رواج داشت و در همین زمینه چند تن از توفیقیون ازجمله رهی معیری، مهدی سهیلی، نواب صفا، پرویز خطیبی و کریم فکور شهرت بیشتری داشتند.

از سال 1325، فکور کارش را با رادیو آغاز كرد و ضمن این همكاری، بنا به دعوت مدیران تئاتر تهران، ترانه ‏هایی برای اجرا در پیش پرده‏ های این تئاترها ساخت، ولی پس از چندی چون از این كارش راضی نبود آن ها را رها کرد و به ساختن ترانه‏ های نشاط انگیز و جدی تر پرداخت.

فکور در آن سال ها حدود هفتصد تصنیف و سرود ساخت كه مشهورترین آن‏ها «خوشه‏ چین»، «من نمی‏دانم چرا با تو خطا كرد»، «اشك شوق»، «گلنار»، «مونس دل»، «یار بی وفا»، «شب‏های تهران»، «نازنین من نشود رام دیگری»، «ساغر شكسته»، «غوغای ستارگان»، «آخرین ترانه»، «گل میخک» و «نسیم» است.

گفتنی است فکور دوره تخصصی کارگردانی تلویزیونی را در فرانسه به پایان رسانده بود. همچنین، ترجمه اشعار برخی فیلم های موزیکال از جمله «اشک ها و لبخندها» و نوشتن نمایش‌نامه‌هایی نظیر «شاهین طوس» توسط وی صورت گرفته است.

پس از توقیف توفیق، فکور اشعار فکاهی و طنزش را تا حوالی سال 1336 در مجله «سپیدوسیاه» منتشر می‌کرد.

«بوسه های گمشده» (1346) از تالیفات فکور در اشعار جدی‌اش است که آن نیز خالی از شوخ طبعی نیست.

ازجمله قطعه طنزآمیزی که فکور خطاب به رهی‌معیری سروده و داستانش را چنین شرح می‌دهد: «رهی چند روز پس از انتشار کتابش -سایه‌عمر- نگارنده را در محل کارم دید و ضمن گفت‌وگو بدون این‌که من چیزی گفته باشم وعده داد یک جلد کتابش را به من هدیه کند.

بعد از آن روز برحسب تصادف چندبار همدیگر را دیدیم اما از کتاب خبری نبود!… ناچار به سرودن این سه خط شعر مبادرت کردم و روزی که او را دیدم برایش خواندم… فردای آن‌روز، رهی یک جلد کتابش را، در حالی‌که پشت آن‌را به نام من نوشته و امضا کرده بود، در اختیارم قرار داد و آن ابیات چنین است:

وعده کردی که مرا هدیه کنی «سایه عمر»

رنج این عمر گران پشت تو را خم نکند

تو زدی لاف و من از روی تغافل گفتم

که تخلف، رهی، از قول مسلم نکند

وعده دادی و ندادی به من این هدیه، خدا

سایه لطف تو را از سر ما کم نکند!».

ابوالقاسم حالت در باب کتاب فکور سروده بود:

«چون به دستم رسید نظم فکور

یافتم آشنای گمشده را

آفرین گفتمش چو برخواندم

قصه بوسه‌های گمشده را».

البته یک دهه قبل از انتشار «بوسه‌های گمشده»، فکور کتاب «تک‌مضراب» (1334) را منتشر کرد که شامل آثار خواندنی فکاهی و طنزش می‌شد. محبوبیت فکور و کتابش چنان بود که طنزپردازان سرشناس بسیاری به استقبال از این کتاب رفتند. ازجمله ابوتراب جلی سرود:

«هزار گوهر لغزان به روی صفحه بریزد

فکور اگر بگشاید به نظم و نثر دهان را»

مهدی سهیلی نیز سرود:

«شیرین کند مذاق سخن گفته فکور

اشعار نغز اوست که قند مکرر است»

و همچنین نواب صفا در باب مجموعه فوق سرود:

«ای هنرمند سخندان، ای فکور

چشم بد از طبع موزون تو دور

ارمغان آوردی از دریای فکر

گوهر مضمون ولی مضمون بکر

  • بیوگرافی عباس یمینی شریف

نغمه های طبع مضمون یاب تو

شادی افزا شد ز «تک مضراب» تو».

این علاقه به فکور البته به همین ابیات تقدیمی ختم نمی‌شود تا جایی که حسین مدنی بحرطویلی را این‌چنین تقدیم کریم فکور و کتابش کرد: «هرکسی هست در این کشور و در خارجه خواننده این نامه یقینا شده محظوظ به هر هفته و هرروز آثار نویسنده مشهور و سراینده پرشور که در مجمع اهل ادب و ذوق درخشد چو یکی مشعل پر نور و ز نیش قلم او شده بدخواه وطن کور و یقین شد به شما واضح و معلوم از این شرح که این شاعر با سابقه را نام «فکور» است و به راه هدف خویش بسی پر دل و بی‌باک و جسور است و شجاع است و غیور است و ز هر خدعه و نیرنگ به دور است و ز اشعار روانش دل هر فرد وطن دوست پر از وجد و سرور است و به هر هفته ز آثار پر از لطف و صفایش که شود چاپ به اوراق و جراید همه جا شور و نوا باشد و مقصود و مرام و هدفش عزت و خوشبختی و آزادگی میهن ما باشد و هرروز ز آثار نشاط‌ آور وی در همه‌جا هلهله و خنده به پا باشد و زین راه کند خرم و مسرور دل اهل صفا را…».

کریم فکور,آشنایی با کریم فکور

کریم فکور شاعر، ترانه سرا و روزنامه نگار مطرح پیش از انقلاب بود

سرانجام، زندگی پربار فکور در هفتم شهریور 1375 به‌سر آمد و پیکرش در قطعه 88 (هنرمندان و نویسندگان) مدفون شد.

از نمونه اشعار طنز و فکاهی‌اش چنین است:

«سه پلشت آید و زن زاید و مهمان برسد»

این همه در اثر رحمت یزدان برسد

ترسم آخر فکند مردم ما را از پای

این بلایی که سر کشور ایران برسد

گاه سیل آید و ویرانه کند شهر و دهات

چند روزی پس از آن نوبت طوفان برسد

راحت از غم نشده زلزله آید به میان

زان، مشقات و بلیات فراوان برسد

پس از این ها، همه جا روی دهد جنگ و جدال

خبر مردن سرباز و نگهبان برسد

الغرض، دم به دم اخبار ملال انگیز است

کز ایالات و ولایات به تهران برسد

و ندرین مخمصه، تهران شده سرگرم به‌کار

تا مگر غائله نفت به پایان برسد!

فقر و محنت رسد از هر طرف و نیست کسی

که به درد دل این مردم نالان برسد

یادم آمد سخن شاعر خوش ذوق که گفت:

«سه پلشت آید و زن زاید و مهمان برسد!».

اگر سوزد دلم از آتش عشق

علاجش آن لبان ارغوانی است

نشاند سوز دل را آن پری چهر

که مخصوص گلستان جوانی است

تو گویی دلبر شیرین لب من

رئیس قسمت آتش نشانی است!

دوش این سخن به نزد پسر گفت موجری

آسوده آن که در صف مستاجرین بوَد

مستاجری که تازه به این خانه آمده

از بس که پر کرشمه و نازآفرین بود

هرجای خانه را نپسندد برای خویشتن

گویی به جست‌وجوی بهشت برین بود

اشغال کرده قسمت زیبای خانه را

بیش از همه به نعمت و راحت قرین بود

گفت آن پسر مگر نشنیدی که گفته‌اند:

جان پدر! اجاره نشین خوش نشین بود!

صد بوسه از آن لعل شکرخند گرفتم

گه با تشر و گاه به سوگند گرفتم

آن‌قدر گرفتم ز لبت بوسه شیرین

تا آن‌که از آن لب، مرض قند گرفتم!

[به مناسبت امتناع تقی زاده از قبول ریاست مجلس سنا]:

آن شنیدم با تقی زاده، حکیم الملک گفت

آخر از میز ریاست این‌همه پروا چرا؟

قرعه بر نام تو افتاد و ندارد جای حرف

داری از پست ریاست قصد استعفا چرا؟

خواه ناخواه این مقام ارجمند از آن توست

دست برمی داری از این منصب والا چرا؟

چندسالی خود رئیس و سرور ما بوده‌ای

حال با اهل وفا این بی وفایی ها چرا؟

ای برادر! «ما به ناز تو جوانی داده‌ایم

دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟»

فکور در آن سال ها حدود هفتصد تصنیف و سرود ساخت كه مشهورترین آن‏ها «خوشه‏چین»، «من نمی‏دانم چرا با تو خطا كرد»، «اشك شوق»، «گلنار»، «مونس دل»، «یار بی‌وفا»، «شب‏های تهران»، «نازنین من نشود رام دیگری»، «ساغر شكسته»، «غوغای ستارگان»، «آخرین ترانه»، «گل میخك» و «نسیم» است.

آشنایی با زندگی پروفسور پردیس ثابتی

آشنایی با زندگی پروفسور پردیس ثابتی

پروفسور پردیس ثابتی زیست شناس برجسته ایرانی در حال حاضر ساکن ماساچوست ایالت متحده آمریکاست. و به عنوان محقق و استاد دانشگاه هاروارد فعالیت می نماید.

پروفسور پردیس ثابتی در ( ۱۹۷۵ (میلادی) / ۱۳۵۴ ) در تهران به دنیا آمد. او فرزند ننسی و پرویز ثابتی، معاون سابق سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دوره پهلوی است در آستانهٔ انقلاب سال ۱۳۵۷ در دو سالگی به همراه خانواده به فلوریدا مهاجرت کرد.

در ۱۹۹۷ لیسانس زیست شناسی خود را از مؤسسه فناوری ماساچوست دریافت کرد و سپس دکترای ژنتیک را در سال ۲۰۰۲ از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. دکترای پزشکی خود را در سال ۲۰۰۶ از دانشکده پزشکی هاروارد دریافت کرد. هم‌اکنون ساکن ماساچوست در ایالات متحده آمریکا است.

پردیس ثابتی زیست شناس محاسباتی، ژنتیکدان پزشکی و ژنتیکدان فرگشتی ایرانی-آمریکایی است که روشی آماری بیوانفورماتیکی توسعه داده است که بخش های در معرض انتخاب طبیعی را مشخص می کند. همچنین الگوریتمی طراحی نموده که اثرات ژنتیک بر تکامل بیماری را نشان می دهد.

وی هم اکنون استاد تمام دانشگاه هاروارد است و سرپرستی تلاش های آمریکا برای خواندن ژنوم انسان و تمام کروموزوم های موجود در ویروس ابولا را بر عهده دارد.

پروفسور پردیس ثابتی,زندگینامه پردیس ثابتی

پردیس ثابتی هم اکنون استاد تمام دانشگاه هاروارد است

موفقیت ها

ثابتی سومین زن در تاریخ است که با معدل ۱۰۰ و مدارج کامل (به لاتین: Summa Cum Laude) از مدرسهٔ پزشکی دانشگاه هاروارد آمریکا فارغ التحصیل شده است. وی به عنوان یکی از سرشناس ترین محققان آمریکا در زمینه بررسی ژنوم مالاریا، از بنیاد بیل و ملیندا گیتس بالغ بر ۲ میلیون دلار بودجه تحقیقاتی دریافت کرده است.

پردیس ثابتی اخیراً نیز به عنوان یکی از ۱۰۰ چهره نابغه جهان از سوی گروه بین المللی Creators Synectics معرفی شده است. این گروه بین المللی پردیس ثابتی را از محققان برجسته دانشگاه های معتبری نظیر هاروارد، آکسفورد و ام آی تی را به عنوان چهره چهل و نهم معرفی کرده است.

فعالیت های پردیس ثابتی, درباره زندگی پردیس ثابتی

پردیس ثابتی یکی از ۱۰۰ چهره نابغه جهان معرفی شده است

شبکه خبری سی ان ان نیز در سال ۲۰۰۷، ثابتی را به عنوان «یکی از ۸ نابغه ای که دنیای ما را متحول خواهند ساخت» عنوان کرده است.

ثابتی در سال ۲۰۱۲ جایزه نبوغ آمریکایی مجله اسمیتسونین در رده علوم طبیعی دریافت کرد.

ثابتی به ‌دنبال درک روشنی از چگونگی تکامل ژنوم انسانی است و تیم همراهش در جریان مطالعاتی که نتایج آنها در شماره اخیر نشریه نیچر منتشر شده ‌است به طور مثال تغییراتی را در دی ان آ مردم آفریقای غربی شناسایی کرده‌است که به نظر می‌رسد با ابتلا به تب Lassa در ارتباط است. این محقق ایرانی-آمریکایی همچنین تغییراتی را در دو  ژن جمعیت آسیایی‌ها شناسایی کرده‌است که در شکل گیری غدد ریز مویی و غدد تولید کننده عرق بدن نقش دارد.

وی همچنین به عنوان عضو هیئت ناظرین متخصص در گردهمایی سال ۲۰۰۸  مجمع جهانی اقتصاد حضور داشت. بانو پردیس ثابتی در نهمین کنگره بین المللی ژنتیک و اصلاح دام که در شهر لیپزینگ آلمان در آگوست ۲۰۱۰ برگزار گردید به عنوان سخنران مدعو و افتخاری حضور داشت.

این بانو محقق ایرانی مولف بیش از ۲۰ عنوان مقاله تخصصی در این عرصه است. در عین حال از کارشناسان و متخصصان تاثیرگذار در عرصه تکامل انسانی و بیماری های واگیردار محسوب می شود.

این بانوی ایرانی بسیار رفتاری متین دارد به طوریکه همه از ایشان به نیکی یاد می کنند.

پروفسور اریک لندر، عضو هیأت علمی دانشگاه های هاروارد و ام.آی.تی، نیز با تحسین «نگاه کنجکاو پردیس و پژوهش های علمی او» می گوید : «حتی امتیاز نابغه بودن هم اندکی از رفتار متین و فروتنانه پردیس نکاسته است.» دایان ویرث، از دانشکده بهداشت عمومی دانشگاه هاروارد، نیز با تمجید از دستاورد علمی دکتر ثابتی می‌گوید : «پردیس سزاوار عنوانی است که او را در ردیف شایسته‌ترین سرآمدان علمی آغاز قرن بیست و یکم قرار داده است.»

موفقیت های پردیس ثابتی,آشنایی با پردیس ثابتی

پردیس ثابتی تا به حال سه آلبوم موسیقی منتشر کرده است

فعالیت های هنری

شاید برای بسیاری جالب باشد که این بانوی نابغه ایرانی با این همه مشغله های فعالیت علمی در کارهای هنری نیز فعالیت دارد و در حاشیه های کارهای علمی خود به خوانندگی نیز می پردازد. او خواننده یک گروه آلترناتیو راک به نام هزار روز (Thousand days) نیز می باشد که تا به حال سه آلبوم منتشر کرده است. از این میان، آهنگ Headlight Waves در آمریکا مورد توجه بسیار واقع گردید.

زندگی نامه قیصر امین‏ پور

زندگی نامه قیصر امین‏ پور

قیصر امین‏ پور

قیصر امین ‏پور متولد دوم اردیبهشت 1338 دزفول است. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد سپس به تهران آمد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال 1376 اخذ کرد. وی فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سال 1358 آغاز کرد.

در سال 1367 سردبیر مجله سروش نوجوان شدو از همین سال تاکنون در دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران به تدریس اشتغال دارد. در سال 1382 نیز به عنوان عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسی انتخاب شد.

اولین مجموعه شعرش را با عنوان “تنفس صبح” که بخش عمده آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛در سال 63 منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش “در کوچه آفتاب” را در قطع پالتویى به بازار فرستاد.

در سال 1365 “منظومه ظهر روز دهم”  به بازار می ‏آید که شاعر در این منظومه 28 صفحه‏اى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر می گیرد. سال 69 برگزیده دو دفتر تنفس صبح و در کوچه آفتاب با عنوان »گزیده دو دفتر شعر « از از وى منتشر می شود.

“آینه ‏هاى ناگهان” تحول کیفى و کمى امین‏ پور را بازتاب می ‏دهد؛ در این مرحله امین ‏پور به درک روشن‏ترى از شعر و ادبیات می رسد. اشعار این دفتر نشان از تفکر و اندیشه‏اى می ‏دهد که در ساختارى نو عرضه می ‏شود. آینه ‏هاى ناگهان، امین‏ پور را به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشرو انقلاب تثبیت می ‏کند و از آن سو نیز موجودیت شاعرى از نسل جدید به رسمیت شناخته می ‏شود.

در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امین‏ پور با عنوان “آینه ‏هاى ناگهان 2″منتشر می ‏شود که حاوى اشعارى است که بعدها در کتاب‏هاى درسى به عنوان نمونه ‏هایى از شعرهاى موفق نسل انقلاب می ‏آید.

در همین دوران است که برخى از اشعار وى همراه با موسیقى تبدیل به ترانه ‏هایى می ‏شود که زمزمه لب‏ هاى پیر و جوان می ‏گردد. پس از تثبیت و اشتهار، ناشران معتبر بخش خصوصى علاقه خود را به چاپ اشعار امین ‏پور نشان می ‏دهند و در اولین گام، گزینه اشعار او را در کنار گزینه اشعار شاملو، فروغ، نیما و… به دست چاپ می ‏سپارد که در سال 78 به بازار می آید. “گل‏ها همه آفتابگردانند” جدیدترین کتاب امین‏ پور نیز در سال 81 منتشر شد که به چاپ‏ هاى متعدد رسید و با استقبال خوبى روبه‏ رو شد.

دکتر قیصر امین ‏پور در سال 1382 علی رغم تمایلش از سردبیری سروش نوجوان استعفا داد. وی در سال ۱۳۸۶ بر اثر بیماری کلیه و قلب در بیمارستان دی تهران دار فانی را وداع گفت.

همسرِ امین پور، زیبا اشراقی، در سال ۱۳۹۶ با انتشار کتاب این ترانه بوی نان نمی دهد؛ سبک شناسی ترانه‌های قیصر امین پور به قلمِ دکتر مهدی فیروزیان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به جمع ناشران کشور پیوست.

قیصر امین‏ پور,زندگینامه قیصر امین‏ پور

بیوگرافی قیصر امین‏ پور

ویژگی سخن

قیصر امین پور پیش از آنکه به عنوان شاعر کودک و نوجوان به شمار آید در جامعه ادبی امروز به خاطر ویژگی های شعری اش شناخته شده است و شعرهای عمومی اش بیشتر از شعرهای کودکانه و نوجوانانه اش بر سر زبان هاست. از نیمه ی دوم دهه شصت بود که قیصر امین پور به ثبات زبان و اندیشه در شعرش دست یافت. هر چند جامعه ادبی او را به عنوان یک ادیب آکادمیک و استاد دانشگاه می شناسد ولی حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان هنوز قیصر را از آن خود می داند. دو دفتر “به قول پرستو” و “مثل چشمه- مثل رود” آوازه خوبی دارند.

در طلیعه دفتر “به قول پرستو” شاعر با طرح چند پرسش ارتباط خود را با مخاطب آغاز می کند:

چرا مردم قفس را آفریدند؟ —– چرا پروانه را از شاخه چیدند؟

چرا پروازها را پر شکستند؟—– چرا آوازها را سر بریدند؟

ویژگی های شعری

الف: مضمون بکر

هوشیاری و دقت نظر امین پور از او شاعری مضمون یاب و نکته پرداز ساخته است. مضمون یابی و نکته پردازی او از نوعی نیست که وی را از واقعیت ها دور ساخته و نازک اندیشی های معما گونه را به ذهن و زبانش راه دهد. (مثل شاعران سبک هندی) . ویژگی زبان او در عین سادگی و روانی، از زیبایی چشمگیری برخوردار است.

ب: اندیشه های نو

یک تفکر سنتی در این مورد بر این باور است که هر چه بوده، گذشتگان و دیگران سروده و نوشته اند. پس آنچه سروده و نوشته می شود، تازگی و طراوت ندارد و دست کم تفسیری از آثار آنان است. اما پاسخی دیگر هست که می گوید: همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز و به خلق و کشف مدام هنری باور دارند. قیصر یکی از شاعرانی است که در این زمینه تلاش خوبی را سرگرفت.

ج: زبان امروزی

امین پور در شعرهایش می کوشد از زبان امروزی در نهایت سلاست و روانی استفاده کند و رعایت کامل قوانین بکار گرفتن فرهنگ کنایات و اصلاحات به جمعیت زبان او کمک می کند. او در شعر “بال های کودکی” بیش از هر شعری فرهنگ زبانی توده مردم را وارد کرده است.

  • آشنایی با بیوگرافی تقی مدرسی
  • آشنایی با زندگی نامه حسین صفا

د: گوناگونی موضوعات

موضوعات برگزیده او، عام و متعلق به نوجوانان و مردم است و تازگی و طراوت خوبی دارند و این فعالیت و حجم ذهنیت او را نشان می دهد.

هـ: وزن

یکی از راههای ارتباط با کودکان و نوجوانان در شعر استفاده از وزن ریتمیک و واژه های موزون و خوش آهنگ است و امین پور از این اوزان و نیز دیگر اوزان برای عام در شعرهایش به تنوع استفاده کرده است.

شناخت قیصر امین‏ پور, وفات قیصر امین‏ پور

هوشیاری و دقت نظر امین پور از او شاعری مضمون یاب و نکته پرداز ساخته است

امین پور از شاعران مطرح عصر انقلاب اسلامی است که در قالب های مختلف شعر، آثار باارزش و قابل توجهی پدید آورده است. وی در انواع قالب های شعری بخصوص غزل و رباعی و شعر نو نیمائی سروده های فراوان دارد. او در قالب غزل، غزلهای زیبائی را با ترکیبات کم سابقه یا بی سابقه پدید آورده که با تصاویر بدیع همراه است

امین پور در غزل به اوزان کلاسیک و جا افتاده گرایش دارد اما ترکیبات بدیع و تصاویر نو، غزلهای وی را دلنشین و زیبا ساخته اند. قیصر از شاعرانی است که در شعر نیمایی از پیروان شیوه نیماست. اشعار نو او که عالبا مضامین اجتماعی دارد از نگاه تیزبین و ژرف هنرماندانه حکایت می کند. در اشعار نو او تصاویر اکثر ذهنی و احساسی است تا تصاویر عینی. کشفهای کلامی و ایجاد ترکیبات بدیع و نو از ویژگی های شاخص اشعار اوست.

امین پور در زمینه رباعی نیز از نو آوران به شمار می آید. رباعیات او دارای ترکیبات و مضامین نو می باشد. که حال و هوای خاص و مشخصی دارد. قصیر امین پور، در حوزه ی شعر کودک و نوجوان نامی آشناست ولی مانند بعضی از شاعران، در حوزه ی شعر کودک مکث چندانی از خود نشان نداد و بیشتر توجه خود را به نوجوانان معطوف داشت. نمونه آثار او در بخش شعر نوجوان: مثل چشمه، مثل رود(1368)- به قول پرستو(1375)- تنفس صبح(1363)- در کوچه انقلاب (1363)

قیصر از معدود شاعرانی است که بعد از انقلاب ضمن گرایش به شعر کلاسیک در قالب غزل و رباعی همگام با حوادث انقلاب ساخت نیمائی شعر ار پی گرفته و اشعاری با درون مای ای نو و زبانی ساده و بی پیرایه و صمیمی و دلنشین سروده است.

آثار

تنفس صبح

در کوچه آفتاب

مثل چشمه، مثل رود

ظهر روز دهم

آینه‏ های ناگهان

گل‏ها همه آفتابگردانند

گزینه اشعار « مروارید »

بی بال پریدن

طوفان در پرانتز

به قول پرستو « مجموعه شعر نوجوان »

سنت و نو آوری در شعر معاصر

غنچه با دل گرفته گفت:

زندگی

لب زخنده بستن است

گوشه ای درون خود نشستن است

گل به خنده گفت

زندگی شکفتن است

با زبان سبز راز گفتن است

گفتگوی غنچه وگل از درون با غچه باز هم به گوش می رسد

تو چه فکر می کنی

کدام یک درست گفته اند

من فکر می کنم گل به راز زندگی اشاره کرده است

هر چه باشد اوگل است

گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است!

تولد و وفات قیصر امین‏ پور,زندگینامه شعرا

آرامگاه قیصر امین‏ پور

بیوگرافی فروغ فرخزاد

بیوگرافی فروغ فرخزاد

فروغ الزمان فرخ زاد، معروف به فروغ فرخزاد و فروغ، شاعر نامدار معاصر ایران است

فروغ الزمان فرخ زاد (زادهٔ ۸ دی ۱۳۱۳، تهران — درگذشتهٔ ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به فروغ فرخزاد و فروغ، شاعر نامدار معاصر ایران است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد در ۳۲سالگی بر اثر واژگونی اتومبیل درگذشت.

نام اصلی: فروغ الزمان فرخ زاد

زادروز: ۸ دی ۱۳۱۳ ( ۲۹ دسامبر ۱۹۳۴ در تهران )

پدر و مادر: محمد فرخزاد و توران وزیری تبار

مرگ ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ ( ۱۳ فوریهٔ ۱۹۶۷ (۳۲ سال) در تهران )

ملیت: ایرانی

محل زندگی: تهران

علت مرگ: سانحهٔ رانندگی در جادهٔ دَروس – قلهک

جایگاه خاکسپاری: گورستان ظهیرالدوله

فروغ الزمان فرخ زاد (زادهٔ ۸ دی ۱۳۱۳، تهران — درگذشتهٔ ۲۴ بهمن ۱۳۴۵، تهران)، معروف به فروغ فرخزاد و فروغ، شاعر نامدار معاصر ایران است. وی پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد در ۳۲سالگی بر اثر واژگونی اتومبیل درگذشت.

فروغ در ظهر ۸ دی ماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه کوچهٔ خادم آزاد در محلهٔ امیریه تهران از پدری تفرشی، و مادری کاشانی تبار به دنیا آمد. پوران فرخ زاد خواهر بزرگتر فروغ چندی پیش اعلام کرد، فروغ روز هشتم دی ماه متولد شده و از اهل تحقیق خواست تا این اشتباه را تصحیح کنند.

فروغ فرزند چهارم توران وزیری تبار و محمد فرخ‌زاد است. از دیگر اعضای خانواده او می‌توان برادرش، فریدون فرخ زاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخ زاد را نام برد. فروغ با مجموعه های اسیر، دیوار و عصیان در قالب چهارپاره کار خود را آغاز کرد.

فروغ با مجموعه های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. سپس آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم ساز سرشناس ایرانی، و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فروغ شد. وی در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعهٔ تولدی دیگر، تحسین گسترده ای را برانگیخت. سپس مجموعهٔ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند. آثار و اشعار فروغ به زبان های انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده اند.

شانزده ساله بود که به یکی از بستگان مادرش-پرویز شاپور که پانزده سال از وی بزرگتر بود- علاقه مند شد و آن دو با وجود مخالفت خانواده هایشن با هم ازدواج کردند. چندی بعد به ضرورت شغل همسرش به اهواز رفت و نه ماه بعد تنها فرزند آنان کامیار دیده به جهان گشود. از این سالها بود که به دنیای شعر روی آورد و برخی از سروده هایش در مجله خواندنیها به چاپ رسید. زندگی مشترک او بسیار کوتاه مدت بود و به دلیل اختلافاتی که با همسرش پیدا کرد به زودی به متارکه انجامید و از دیدار تنها فرزندش محروم ماند.

نخستین مجموعه شعر او به نام اسیر به سال ۱۳۳۱ در حالی که هفده سال بیشتر نداشت از چاپ درآمد. دومین مجموعه اش دیوار را در بیست ویک سالگی چاپ کرد و به دلیل پاره ای گستاخی ها و سنت شکنی ها مورد نقد و سرزنش قرار گرفت. بیست و دو سال بیشتر نداشت که به رغم آن ملامت ها سومین مجموعه شعرش عصیان از چاپ درآمد.

فروغ در مجموعه اسیر بدون پرده پوشی و بی توجه به سنت ها و ارزشهای اجتماعی آن احوال و احساسات زنانه خود را که در واقع زندگی تجربی اوست توصیف می کند. اندوه و تنهایی و ناامیدی و ناباوری که براثر سرماخوردگی در عشق در وجود او رخنه کرده است سراسر اشعار او را فرا می گیرد. ارزش های اخلاقی را زیر پا می نهد و آشکارا به اظهار و تمایل می پردازد و در واقع مضمون جدیدی که تا آن زمان در اشعار زنان شاعر سابقه نداشته است می آفریند.

در مجموعه دیوار و عصیان نیز به بیان اندوه و تنهایی و سرگردانی و ناتوانی و زندگی در میان رویاهای بیمارگونه و تخیلی می پردازد و نسبت به همه چیز عصیان می کند. بدین سان فروغ همان شیوه توللی را با زبانی ساده و روان اما کم مایه و ناتوان دنبال می کند. از لحاظ شکل نیز در این سه مجموعه همان قالب چهار پاره را می پذیرد و گهگاه تنها به خاطر تنوع ، اندکی از آن تجاوز می کند.

فروغ از سال ۱۳۳۷ به کارهای سینمایی پرداخت. در این ایام است که او را با ابراهیم گلستان نویسنده و هنرمند آن روزگار همگام می بینیم. آن دو با هم در گلستان فیلم کار می کردند.

در سال ۱۳۳۸ برای نخستین بار به انگلستان رفت تا در زمینه امور سینمایی و تهیه فیلم مطالعه کند. وقتی که از این سفر بازگشت به فیلمبرداری روی آورد و در تهیه چند فیلم گوتاه با گلستان همکاری نزدیک و موثر داشت. در بهار ۱۳۴۱ برای تهیه یک فیلم مستند از زندگی جذامیان به تبریز رفت. فیلم خانه سیاه است که بر اساس زندگی جذامیان تهیه شده، یادگاری هنری سفرهای او به تبریز است. این فیلم در زمستان ۱۳۴۲ از فستیوال اوبرهاوزن ایتالیا جایزه بهترین فیلم مستند را به دست آورد.

  • زندگینامه محمدرضا شفیعی کدکنی
فروغ فرخزاد,بیوگرافی فروغ فرخزاد

چهارمین مجموعه شعر فروغ تولدی دیگر بود که در زمستان ۱۳۴۳ به چاپ رسید

چهارمین مجموعه شعر فروغ تولدی دیگر بود که در زمستان ۱۳۴۳ به چاپ رسید و به راستی حیاتی دوباره را در مسیر شاعری او نشان می داد. تولدی دیگر، هم در زندگی فروغ و هم در ادبیات معاصر ایران نقطه ای روشن بود که ژرفای شعر و دنیای تفکرات شاعرانه را به گونه ای نوین و بی همانند نشان می داد. زبان شعر فروغ در این مجموعه و نیز مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد که پس از مرگ او منتشر شد، زبان مشخصی است با هویت و مخصوص به خود او. این استقلال را فقط نیما دارا بود و پس از او اخوان ثالث و احمد شاملو ﴿در شهرهای بی وزنش﴾ و این تشخیص نحصول کوشش چندین جانبه اوست: نخست سادگی زبان و نزدیکی به حدود محاوره و گفتار و دو دیگر آزادی در انتخاب واژه ها به تناسب نیازمندی در گزارش دریافت های شخصی و سه دیگر توسعی که در مقوله وزن قائل بود.

فروغ پس از آنکه در تهیه چندین فیلم ابراهیم گلستان را یاری کرده بود در تابستان ۱۳۴۳ به ایتالیا، آلمان و فرانسه سفر کرد و زبان آلمانی و ایتالیایی را فرا گرفت. سال بعد سازمان فرهنگی یونسکو از زندگی او فیلم نیم ساعته تهیه کرد، زیرا شعر و هنر او در بیرون از مرزهای ایران به خوبی مطرح شده بود.

ابراهیم گلستان در مصاحبه‌ای با سعید کمالی دهقان از روزنامه گاردین در بهمن سال ۱۳۹۵ – پنجاه سال پس از درگذشت فروغ – گفت که رابطه او با فروغ دو طرفه بوده است. او درباره اینکه آیا فروغ تبدیل شده بود به یک عضو خانواده، گفت: «خانواده چیست؟ اصلا خانواده معنی ندارد. یک عضو شخصیت من.»

در میان سال های ۱۳۴۲–۴۳ فروغ یکبار دست به خودکشی زد که یک جعبه قرص گاردنال را خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد.

پایان زندگی

فروغ فرخ زاد، در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ هنگام رانندگی خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در جاده دروس – قلهک، برای تصادف نکردن با اتوموبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت.

روز چهارشنبه ۲۶ بهمن جسد او را در امامزاده اسماعیل قلهک شستند و با حضور خانواده، دوستان و علاقه مندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند.

آثار فروغ فرخزاد

۱۳۳۱ – اسیر، شامل ۴۳ شعر ۱۳۳۵ – دیوار، شامل ۲۵ قطعه شعر ۱۳۳۶ – عصیان، شامل ۱۷ شعر ۱۳۴۱ – تولدی دیگر، شامل ۳۵ شعر ۱۳۴۲ – ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، شامل ۷ شعر

درباره زندگی فروغ فرخ زاد, زندگی نامه فروغ فرخ زاد

فروغ فرخزاد در ۳۲سالگی بر اثر واژگونی اتومبیل درگذشت

ترجمه آثار فروغ

عربی: محمد الامین – غسان حمدان

آذری: صمد بهرنگی

انگلیسی: شعله ولپ-علی سلامی- حسن جوادی و سوسن سالیی- جاشکا کیسلر و امین بناتی- فرزانه میلانی- دیوید مارتین

فرانسوی: مهشید مشیری و سیلویا میلر

آلمانی: آنه ماری شیمل

ایتالیایی: دومینیکو اینگینیتو

کردی: حیدر خضری

ترکی: هاشم خسروشاهی

اردو: فهمیدا ریاض

ازبک: خورشید داورن

بیوگرافی پروفسور نیما ارکانی حامد

بیوگرافی پروفسور نیما ارکانی حامد

پروفسور نیما ارکانی حامد در دفترش در دانشگاه هاروارد

نیما ارکانی حامد در دفترش در دانشگاه هاروارد

متولد: 5 آوریل 1972 هیوستون، تگزاس

ملیت: آمریکایی-کانادایی

تبار: ایرانی

رشته فعالیت: فیزیک

محل کار: دانشگاه هاروارد، مؤسسه مطالعات پیشرفته، دانشگاه کرنل

دانش آموختهٔ: دانشگاه تورنتو، دانشگاه برکلی

جوایز: مدال گریبو از مؤسسه فیزیک اروپا (2003)، جایزهٔ ساکلر از دانشگاه تل آویو (2008)

نیما ارکانی حامد (زادهٔ 1972 میلادی در هیوستون) فیزیکدان آمریکایی-کانادایی در زمینه فیزیک ذره ای و نظریه ریسمان کاربردی است و در حال حاضر استاد تمام وقت مؤسسه مطالعات پیشرفته است. در سال 2016، ارکانی-حامد دعوت چین را برای اداره کردن مرکز فیزیک انرژی بالای آینده پذیرفت. این مرکز قرار است بزرگترین شتاب دهنده ذرات جهان را بسازد.

اوایل زندگی نیما ارکانی حامد

وی در 5 آوریل سال 1972 در هیوستون، ایالات متحده آمریکا زاده شد. پدر او (جعفرقلی ارکانی حامد) که خود نیز فیزیکدان اهل ایران (تبریز) و دانش آموختهٔ مؤسسه فناوری ماساچوست در سال 1969 بوده، و بورسیه دولت ایران در حال حاضر استاد بازنشسته دانشگاه مک گیل کانادا در رشته ژئوفیزیک است.

در آن زمان پدر نیما در هیوستون مشغول کار بر روی تحلیل ویژگی های فیزیکی ماه در چارچوب پروژه آپولو بود. حمیده الستی مادر و ساناز خواهر نیما ارکانی نیز فیزیکدان هستند. پدر ارکانی که هنگام انقلاب 1357 ایران در دانشگاه شریف کار می کرد و مدتی رئیس دانشکده فیزیک آن بود، به همراه 14 همکار دیگر خود در نامه ای سرگشاده بسته شدن دانشگاه ها را محکوم کرد.

امضا کنندگان آن نامه در لیست سیاه قرار گرفته و به گفته جعفر ارکانی در صورت یافته شده شدن زندانی یا اعدام می شدند. او مخفی شد و نهایتاً با پرداخت 50000 دلار که سرمایه زندگیش بود به قاچاقچی ها به همراه خانواده اش در سال 1981 بر پشت اسب از مرز ترکیه از ایران گریختند و حین گذر از مرز گذرنامه هایشان را پاره کردند. قاچاقچی ها به دلیل عدم دریافت بخشی از پول آن ها را در میانه راه رها کردند.

نیما که ده ساله بود تب ۱۰۷ درجه فارنهایتی گرفت و نمی توانست راه برود. جعفر از گروهی از عشایر کرد که یکی از رهبران اپوزسیون کردی در میانشان بود کمک گرفت و او اسب هایی برای نجات خانواده جعفر که در دره رها شده بودند، فرستاد.

نیما ارکانی حامد,پروفسور نیما ارکانی حامد

نیما ارکانی حامد سی و دومین نفر در لیست صد نابغهٔ زندهٔ دنیا است

تحصیلات و تحقیقات نیما ارکانی حامد

خانواده نیما ارکانی حامد به کانادا مهاجرت کردند و او در آنجا دبیرستان را تمام کرد و برای تحصیل کارشناسی وارد دانشگاه تورنتو شد. نیما از دانشگاه تورنتو با نشان عالی در رشته‌های ریاضی و فیزیک فارغ التحصیل شد و سپس به دانشگاه کالیفرنیا برکلی رفت و تحصیلات خود را زیر نظر لاورنس هال دنبال کرد. نیما ارکانی حامد از 14 سالگی در نظریه و قوانین نیوتون تحقیق کرده است. او دکترای خود را در سال 1997 دریافت کرد و به بخش SLAC در دانشگاه استانفورد به منظور ادامه تحصیل در پست دکتری رفت. در سال 2001 در دانشگاه پرآوازهٔ هاروارد، با هاوارد گئورگی و آندرو کهن به کار عملی به روی ذرات فوق العاده ریز پرداخت. تئوری HIGGS نتیجهٔ کشفیات او در این عرصه است. از سال 2002 تا 2008 او استاد ارشد دانشگاه هاروارد بوده‌است.

  • این 9 نفر ديوانه ترین دانشمندان دنیا نام گرفتند!+عکس
  • بیوگرافی اندیشمند فرانسوی “ژان بودریار”

نیما ارکانی حامد این نابغه ایرانی “سی و دومین” نفر در لیست صد نابغه زنده دنیا است و از 14 سالگی در نظریه و قوانین نیوتون تحقیق کرده است. وی در حال حاضر استاد دانشگاه هاروارد و دارای کرسی استادی در دانشگاه پرینستون است. این کرسی از سال 1933 تا 1955 در انحصار آلبرت انیشتین بوده است و پس از اعلام نظریه عملکرد جهان ارکانی، از او دعوت شده که در طرح تونل شتاب دهنده سوئیس (LHC) که با هزینه بالغ بر 5 میلیارد دلار ساخته شده، رهبری آزمایش ها را بر عهده داشته باشد. او دکترای خود را در سال 1997 دریافت کرد و به بخش SLAC در دانشگاه استانفورد به منظور ادامه تحصیل در پست دکتری رفت.

در حال حاضر چین از این نابغه ایرانی برای پیشبرد پروژه شتابدهنده خود دعوت به عمل آورده است. چین به طور رسمی اعلام کرده که فاز نخست ساخت این پروژه عظیم را در سال 2020 آغاز خواهد کرد. آنچه که در چین ساخته خواهد شد دو برابر شتاب دهنده LHC اروپا و 7 برابر قدرتمندتر از آن خواهد بود.

هم اکنون شتاب دهنده LHC سرن در اروپا بزرگترین ماشین واحد در دنیا محسوب می شود که شامل تونل بزرگی به درازای 27 کیلومتر می شود. اما تونل برخورد دهنده پوزیترون الکترون چرخشی مدور (CEPC) چین بین 50 تا 100 کیلومتر درازا خواهد داشت و این یعنی مساحتی به بزرگی منطقه ای که منهتن آمریکا را شامل خواهد شد.

دعوت از نابغه ی ایرانی برای پروژه شتابدهنده چینی ها

گفته می شود شهر Qinhuangdao در شمال چین و در ابتدای دیوار بزرگ این کشور مکان احتمالی ساخت این پروژه عظیم زیرزمینی خواهد بود.

این مجموعه عظیم در دو بخش ساخته می شود. بخش نخست شامل مطالعه ذره بوزون هیگز و سرنوشت آن در نتیجه یک برخورد می شود. بخش دوم نیز که قرار است کار ساخت آن در سال 2040 شروع شود برخورد دهنده عظیم پروتون – پروتون (SPPC)نام دارد. از حیث فنی می توان این بخش را نسخه به روز شده LHC به شمار آورد.

دانشمندان در بخش دوم این پروژه برخوردهای فوق سرعتی پرتونها را مورد مطالعه قرار می دهند. آنها امیدوارند که در خلال بررسی های این بخش از پروژه برخورد دهنده ذرات چین، احتمال کشف ذرات جدید را مورد بررسی قرار دهند.

آشنایی با پروفسور نیما ارکانی حامد, بیوگرافی دانشمندان

چین از این نابغه ایرانی برای پیشبرد پروژه شتابدهنده خود دعوت به عمل آورده است

نابغه ایرانی مغز متفکر قدرتمندترین شتاب دهنده ذرات دنیا

همچنین این امیدواری وجود دارد که پاسخهایی برای معماهایی نظیر ماده تاریک، انفجار بزرگ (Big Bang) و سیاه چاله ها ارایه شود.

پروفسور ارکانی حامد درخصوص این پروژه می گوید: بدون شک چین در آینده پیشگام تمام کشورهای جهان در این عرصه خواهد بود.

حضور این فیزیکدان ایرانی الاصل در چنین پروژه عظیمی برای چین یک اعتبار بزرگ محسوب می شود و در حالی که مقامات عالی رتبه این کشور از فیزیکدانان و دانشمندان شناخته شده جهان در حوزه فیزیک دعوت به همکاری در این پروژه کرده اند اما همکاری ارکانی حامد ارزشی متفاوت برای آنها دارد.

وی درخصوص ویژگی های این پروژه می گوید: یک شهر دایره ای شکل منحصربفرد را تصور کنید که در این پروژه شکل می گیرد و پیشگامان فیزیک ذرات از سراسر جهان در آن حضور پیدا می کنند. در این شهر شرکت های فعال در زمینه فناوری های نوین فرصتی ایده آل برای توسعه تحقیقات خود خواهند داشت.

بسیاری بر این باورند که پروفسور نیما ارکانی حامد که به عنوان سی و دومین نفر در فهرست 100 نابغه زنده دنیا نیز شناخته می شود انیشتین زمان است.

جوایز و افتخارات پروفسور نیما ارکانی حامد

او در سال 2012 به دلیل کار بر روی هیگز کوچک موفق به دریافت جایزه فیزیک بنیادی از یوری میلنر میلیاردر روس ساکن آمریکا شد.

وی همچنین سی و دومین نفر در لیست صد نابغهٔ زندهٔ دنیا است.

نیما ارکانی حامد در سال 2005 برندهٔ جایزهٔ PHI BETA KAPPA از دانشگاه هاروارد برای تعلیمات عالی خود گردید.

زندگی نامه جابر ابن حیان

زندگی نامه جابر ابن حیان

یک نقاشی از جابر که در قرن ۱۵ میلادی در اروپا کشیده شده

زادروز : احتمالاً ۷۲۱ میلادی

محل تولد: طوس، خراسان، خلافت اموی

درگذشت:  احتمالاً ۸۱۵ میلادی

آرامگاه : کوفه

محل زندگی: عراق

ملیت : ایرانی

زمینه فعالیت: کیمیاگری، نجوم، اخترشناسی، پزشکی، فلسفه، فیزیک

دوره : دوران طلایی اسلام

دین: اسلام

آثار: الکتب الکمیاء

ابوموسی جابر ابن حیان (زادهٔ حدود سال ۱۰۰ هجری شمسی معادل با ۷۲۱ میلادی در طوس – درگذشتهٔ حدود سال ۱۹۴ هجری شمسی معادل با ۸۱۵ میلادی در کوفه) دانشمند و کیمیاگر و فیلسوف ایرانی بود. او را «پدر علم شیمی» نامیده اند و بسیاری از روش ها (مانند تقطیر) و انواع ابزارهای اساسی شیمی مانند قرع و انبیق را به او نسبت می دهند.

ابوموسی جابر ابن حیان، کیمیاگر برجستهٔ ایران، در سال صد هجری شمسی در شهر توس از توابع خراسان متولد شد. مدت کوتاهی پس از تولدش، پدر او که یک داروساز شناخته شده و پیرو مذهب شیعه بود، به دلیل نقشی که در براندازی حکومت اموی داشت، دستگیر شد و به قتل رسید.

جابر به نوشته های باقیمانده از پدرش علاقه مند شد و به ادامهٔ حرفهٔ او پرداخت. او با شوق و علاقه به یادگیری علوم دیگر نیز می‌پرداخت. همین، سبب هجرت او از توس به کوفه که در آن زمان مرکز علمی جهان بود شد. کتاب ها و رسالات متعدد جابر، سال‌ها بعد از او، توجه کیمیاگران اروپایی را به خود جلب کرد و سال ها از آن به عنوان منبع معتبری استفاده می کردند. به گفتهٔ آن ها، این کتاب‌ها تأثیر عمیقی بر تغییر و تصحیح دیدگاه کیمیاگران غربی گذاشته‌است. عاقبت، جابر ابن حیان، در سال صد و نود و چهار ه‍.ش (معادل با ۸۱۵ میلادی) در شهر کوفهٔ درگذشت.

شاگردی جعفر صادق

در اعتقادات مرتبط با شیعه همواره جابر یکی از شاگردان بزرگ امام ششم شیعیان جعفر صادق معرفی می‌شود و آنچه مسلم است این است که جابر خود را شاگرد جعفر صادق می‌دانسته از سویی دیگر برخی مستشرقین غربی مانند هانری کوربن در زمینه شاگردی جابر برای جعفر صادق با احتیاط تشکیک کرده یا مانند الیزر پاول کراوس، مستشرق یهودی، آن را از اساس رد کرده‌اند؛ اگر چه پاسخ هایی نیز در رد ادعای کراوس از جمله رساله «مسئله جابری» منتشر شده است.

اختلاف نظر در مورد تاریخ تولد وی

در مورد تاریخ دقیق تولد و مرگ و محل تولد وی اختلاف نظر وجود دارد. به گفته برخی وی متولد سال ۱۰۰ هجری شمسی و وفات وی در سال ۱۹۴ هجری شمسی بوده‌است. برخی نیز او را متولد سال ۱۰۳ هجری شمسی دانسته و وفات وی را در سال ۲۰۰ هجری شمسی ذکر کرده‌اند. با این حال دانشنامهٔ بریتانیکا وی را متولد سال ۷۲۱ میلادی و وفات وی را در سال ۸۱۵ میلادی (نزدیک به هزار و دویست سال پیش) ثبت کرده‌است.

منزلت جابر در علم شیمی

جابربن حیان نخستین شیمیدان ایرانی است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد.

اکسیر و عقیده جابر دربارهٔ آن

عقیده جابر این بود همچنان که طبیعت می تواند اشیاء را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل به وسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به نقره در زیر زمین و … کیمیاگر نیز می تواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربه ها و آزمایش ها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، به وسیله ای نیازمند است که اصطلاحاً آن را اکسیر می نامند.

اکسیر در علم کیمیا، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده می کرد، از انواع موجودات سه‌گانه (فلزات، حیوانات و گیاهان) به دست می آورد.

او خود، در این زمینه می گوید: هفت نوع اکسیر وجود دارد:

 اکسیر فلزی: اکسیر بدست آمده از فلزات

 اکسیر حیوانی: اکسیر بدست آمده از حیوانات

 اکسیر گیاهی: اکسیر بدست آمده از گیاهان

 اکسیر حیوانی – گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد حیوانی و گیاهی

 اکسیر فلزی – گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی

 اکسیر فلزی – حیوانی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی

 اکسیر فلزی – حیوانی – گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی و حیوانی

نگارخانه ابزار کیمیاوی

جابر ابن حیان,زندگی نامه جابر ابن حیان

قرع بلند گلو

دستاوردهای جابرابن حیان, آشنایی با جابر بن حیان

قرع و انبیق برای تقطیر

دستاوردهای جابر ابن حیان, عقاید جابر ابن حیان

نمونه جدیدی از بالن، زانویی، مبرد، قطره گیر و جمع کننده

تصویر بالا نمونه جدیدی از بالن، زانویی، مبرد، قطره گیر و جمع کننده که کار قرع و انبیق را انجام می دهند

عقیده جابر ابن حیان دربارهٔ فلزات

جابر هفت فلز: طلا، نقره، مس، آهن، سرب، جیوه و قلع را «فلزات اصلی» می دانست. این فلزات به تعبیر جابر اساس صنعت کیمیا را تشکیل می دهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال، خود این کانی ها از ترکیب دو کانی اساسی، یعنی گوگرد و جیوه بوجود می آیند که به نسبت های مختلف، در دل زمین، با هم ترکیب می شوند؛ بنابراین، تفاوت میان فلزات هفت گانه تنها یک تفاوت عرضی وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن است. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود می آیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آن ها موجب می شود که طبیعت گوگرد یا جیوه تفاوت پیدا کند.

  • بهترین هارداکسترنال‌های روزدنیاباقیمت عالی
  • خرید گیفت کارت

تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آن ها

قلع

دارای چهار طبع است. ظاهر آن، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت … پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل می‌شود.

آهن

از چهار طبع پدید آمده‌است که از میان آنها، دو طبع، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش است. از میان فلزات جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوه است.

طلا

ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک است. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است.

زهره (مس)

گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس، همچون طلا، گرم و تر بوده‌است اما درآمدن خشکی بر آن، آن را فاسد کرده‌است؛ لذا با از میان بردن خشکی، مس به طبع اولیه خود برمی گردد.

جیوه

طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است؛ بنابراین ظاهر آن، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنید.

نقره

اصل نخست آن، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست، طلا به درون منتقل شده‌است و در نتیجه ظاهر فلز، نقره و باطن آن طلا گردیده است؛ بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی، برودت آن را به درون انتقال ده، حرارت آن آشکار می شود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن، در نتیجه، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا می شود.

آشنایی با زندگی جابرابن حیان, جابرابن حیان

طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است

از آثار وی

مجسطی اقلیدس

خواص موازین

السبعین

صندوق الحکمه

کتاب الاجساد الاربعه

کتاب المجردات

دستاوردها

نوآوری انواع گوناگونی از وسایل آزمایشگاهی، از جمله انبیق به اسم او ثبت شده است. کشف مواد شیمیایی متعددی همچون هیدرو کلریک اسید، نیتریک اسید، تیزاب (مخلوطی از دو اسید یاد شده که از جمله اندک موادی است که طلا را در خود حل می کند)، سیتریک اسید (جوهر لیمو) و استیک اسید (جوهر سرکه)، همچنین معرفی فرایندهای تبلور و تقطیر که هر دو سنگ بنای شیمی امروزی به شمار می آیند، از جمله یافته های اوست.

او همچنین یافته های دیگری دربارهٔ روش های استخراج و خالص سازی طلا، جلوگیری از زنگ زدن آهن، حکاکی روی طلا، رنگرزی و نم ناپذیر کردن پارچه ها و تجزیهٔ مواد شیمیایی ارائه داد. از جمله اختراع های دیگر او، قلم نوری است. قلمی که جوهر آن در تاریکی نیز نور می دهد. (احتمالاً با استفاده از خاصیت فسفرسانس این اختراع را انجام داده است) در آخر، بذر دسته بندی امروزی عنصرها به فلز و نافلز را می توان در دست نوشته های وی یافت.

زندگینامه محمد بن موسی خوارزمی

زندگینامه محمد بن موسی خوارزمی

زاد روز قبل از ۱۸۵ قمری خوارزم

درگذشت پس از ۲۳۳ قمری، ۸۵۰ میلادی

آرامگاه بغداد

محل زندگی خراسان

نام های دیگر الخوارزمی

پیشه فیلسوف و منجم و ریاضیدان و جغرافیدان و مورخ

سال های فعالیت اواخر سدهٔ دوم و اوایل سدهٔ سوم قمری

لقب شیخ‌الرئیس

دوره عباسیان

دین اسلام

محمد بن موسی خوارزمی (زاده حدود سال ۷۸۰ میلادی و درگذشته ۸۵۰ میلادی) ریاضیدان، ستاره‌شناس، فیلسوف، جغرافیدان و مورخ شهیر ایرانی در دوره عباسیان است. وی در حدود سال ۷۸۰ میلادی (قبل از ۱۸۵ قمری) در خوارزم زاده شد. ابن ندیم و قفطی اصالت او را از خوارزم می‌دانند. لقب وی معمولاً اشاره به شهر خوارزم دارد که همان خیوه کنونی واقع در جنوب دریاچه آرال مرکزی و بخشی از جمهوری ازبکستان کنونی است. شهرت علمی وی مربوط به کارهایی است که در ریاضیات، به ویژه در رشته جبر، انجام داده به‌طوری‌که هیچ‌یک از ریاضیدانان سده های میانه مانند وی در فکر ریاضی تأثیر نداشته اند و وی را «پدر جبر» نامیده اند. جرج سارتن، مورخ مشهور علم، در طبقه‌بندی سده ای کتاب خود مقدمه‌ای بر تاریخ علم سده نهم میلادی را «عصر خوارزمی» می‌نامد.

خوارزمی ریاضیدان بنام قرون وسطی است که حاصل تحقیقات و تألیفات او هنوز مورد استفاده می‌باشد و کتاب جبر و مقابله او را بسیاری از مترجمان مشهور قرون وسطی ترجمه کرده‌اند. بیشترین چیره‌دستی وی در حل معادله‌های خطی و درجه دوم بوده‌است. کتاب Algoritmi de numero Indorum که ترجمه کتاب جمع و تفریق با عددهای هندی او به لاتین است باعث شد تا دستگاه عددی در اروپا از عددنویسی رومی به عددنویسی هندی-عربی تغییر یابد؛ چیزی که هنوز نیز در اروپا و دیگر نقاط جهان فراگیر است. واژه جبر را اروپائیان بطور کلی از کتاب خوارزمی و اصطلاح امروزی الگوریتم (Algorithmus) از نام خوارزمی گرفته شده‌است. به هنگام خلافت مأمون، وی عضو دارالحکمه که مجمعی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مأمون بود، گردید. خوارزمی کارهای دیوفانت را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت.

زندگی خوارزمی

اگرچه خوارزمی صاحب آثار متعدد و فراوان در زمینه‌های گوناگون علمی است، ولی با این وجود از شرح زندگانی وی کمتر آگاهی‌های قابل اعتمادی یافت می‌شود و عمده مطالعات براساس زندگی علمی وی و بیشتر توجه به آثار او بدون در نظر گرفتن شخص مؤلف معطوف بوده است.

تولد وی را از حدود ۱۶۴ هجری قمری تا ۱۸۴ هجری قمری – به اختلاف – ذکر کرده‌اند و مرگ وی به سال ۲۳۲ هجری قمری قابل اعتمادتر است. همان‌طور که از نام وی بر می‌آید، باید در شهر خوارزم به دنیا آمده باشد، اما به گفته طبری که در پسوند نام محمدبن موسی الخوارزمی عنوان قُطرُ بُلّی را نیز افزوده، بعید نیست در جایی میان دجله و فرات زاده شده باشد و به واسطه پدران و اجداد خویش به خوارزم منتسب است.

همچنین طبری به وی لقب «المجوسی» می‌دهد که نسبت او را به مغان زرتشتی می‌رساند و گمان می‌رود پدران او و حتی خودش، باید تا مدتی بر این دین و آیین بوده باشند. با این حال از اسلام آوردن خوارزمی هم یقین حاصل شده چرا که در مقدمه کتاب جبرش از خویش تصویر مردی معتقد و متعصب به دین اسلام را معرفی می‌کند. وی در رساله جبر و المقابله خود آورده است:

«  خدایی که محمد (ص) را روزگاری به پیامبری فرستاد که پیوند مردم با پیامبران گسسته شد و حق ناشناخته ماند…؛ پیامبری که با آمدنش کوردلان بینا شدند و گمراهان از هلاکت رهایی یافتند…؛ خدا بر محمد و خاندانش درود فرستد  »

از این کلام بر می آید که وی هنگام تألیف این کتاب مسلمان بوده‌است. بنابه نظر طبری وی سخت پایبند به مذهب تسنن بوده و در ایام خلافت مأمون نیز عضو دارالحکمه بغداد بوده‌است. به نظر می رسد خوارزمی از خانواده های ماوراءالنهری و خراسانی بوده باشد که هنگام بنای شهر بغداد به دست منصور خلیفه عباسی در آنجا رحل اقامت افکنده و به نواحی قطربل و شاید به روستای دیرالمجوس (وطن علی بن عباس مجوسی، طبیب قرن چهارم هجری) منسوب شده است که علاوه بر نسب خوارزمی، قطربلی و مجوسی هم خوانده می شود.

محمد بن موسی خوارزمی,بیوگرافی محمد بن موسی خوارزمی

تندیس خوارزمی در روبرو دانشکده ریاضی دانشگاه امیرکبیر

شرایط دوران خوارزمی

پس از سقوط امویان در ۱۳۲ هجری قمری و روی کار آمدن عباسیان، ایرانیان که در پیروزی عباسیان نقش اصلی را داشتند برای نخستین بار مناصب مهم و حساسی را در دستگاه خلافت به دست گرفتند. توجه خاص ایرانیان به ریاضیات، نجوم، پزشکی، فلسفه و دیگر شاخه‌های علوم عقلی موجب شد که خلفای عباسی نیز تحت نفوذ وزیران و کارگزاران ایرانی خود، اندک اندک به حمایت از دانشمندان علاقه‌مند گردند. چند سالی پیش از زاده شدن خوارزمی، و در سال ۱۶۰ قمری، هارون الرشید، خلیفه مقتدر عباسی به خلافت رسید.

در زمان هارون خاندان ایرانی برمکیان، که سابقه‌ای کهن در پرداختن به علوم و حمایت از دانشمندان داشتند، به قدرت و اعتباری کم‌نظیر دست یافتند. برمکیان از همهٔ امکانات خود برای ترجمهٔ آثار علمی از زبان‌های پهلوی یا همان فارسی میانه (زبانی که پیش از فارسی دَری دست کم تا سدهٔ دوم هجری در ایران رواج داشت)، یونانی و سریانی (زبان کهن مردم سوریه) و پیشبرد پژوهش‌های علمی و فلسفی بهره بردند.

کوشش های برمکیان موجب شد مسلمانان گام های بلندی را در زمینهٔ علوم مختلف بردارند. اما افزایش روز به روز شهرت و قدرت برمکیان، نگرانی هارون و دیگر بزرگان خاندان عباسی را برانگیخت و در نتیجه هارون در اواخر دورهٔ خلافت خود (سال ۱۸۷ قمری) برخی افراد این خاندان را کشت و بقیه را زندانی کرد.

۶ سال بعد هارون درگذشت و فرزندش امین به خلافت رسید. دوران کوتاه خلافت امین نیز سراسر به جنگ و خون‌ریزی گذشت. نابودی برمکیان، مرگ هارون و ناآرامی‌های دورهٔ خلافت توقفی کوتاه در روند پیشرفت علمی مسلمین ایجاد کرد. اما در سال ۱۹۸ قمری، با به خلافت رسیدن مأمون که در محیطی ایرانی رشد کرده بود و فرهنگ ایرانی تأثیر بسیاری بر او گذارده بود، توجه به پژِوهش‌های علمی به مراتب بیش از روزگار هارون شد.

به طور کلی دوران عباسیان، شاهد رشد فعالیت‌های علمی و تحقیقی در همه زمینه‌هایی بود که به دین و دنیای مسلمانان برمی‌گشت. آشنایی مسلمین با علم یا مباحث مربوط به کلام در واقع از عهد اموی نشأت و اساس گرفت و این عهد بود که در طی آن، در عراق و شام و مصر، کسانی که با علم و فلسفه یونان و هند و ایران آشنایی داشتند به اسلام گرویدند یا به خدمت خلفا و حکام مسلمان درآمدند.

اگر چه سفّاح نخستین خلیفهٔ عباسی- ۱۳۲ تا ۱۳۶ ه‍.ق توجهی به علوم نداشت و اما فعالیت‌های علمی در حکومت بنی عباس در واقع از زمان خلافت منصور و بنای شهر بغداد شروع و گسترش یافت. منصور به نجوم، طب و کیمیا علاقه داشت تا جایی که بدون مشورت با ستاره شناسان به کاری دست نمی زد.

بدین گونه بود که ابوسهل نوبخت اخترشناس ایرانی و ماشاءالله اثری ایرانی بهمراه وزیر منصور به بغداد نزدیک شدهو نقشه شهر را طراحی کردند. هارون موقعی به خلافت نشست که مسلمانان با اندیشه و آثار یونانیان و ایرانیان آشنا شده بودند و مترجمان بسیاری را در رشته‌های گوناگون در محلی به نام بیت الحکمه مأمور ترجمه کتب کرده بودند.

در این هنگام بود که محمد بن موسی خوارزمی برای استفاده از کتب، مطالعه و تحقیق به بیت الحکمه می‌آمد چون آنجا هم کتابخانه و هم مرکز ترجمه، تألیف و تحقیقات علمی شده بود. لازم است ذکر شود که بیت الحکمه یا خزانه الحکمه به تقلید از دارالعلم جندی شاپور (در دوره ساسانیان) ایجاد شد.

این مرکز نخستین بار در عهد هارون الرشید تأسیس شد و در عهد مأمون به کمال رسید. ظاهراً فعالیت اصلی آن ترجمه آثار علمی و فلسفی یونانی الاصل بود. بدین ترتیب در آنجا کتابخانه‌ای به نام خزانه الحکمه تأسیس شد، که همه کتابخانه خلافتی در اختیار و کنترل خوارزمی بود.

دستاوردهای خوارزمی

گویند قبل از اینکه محمد بن موسی خوارزمی در دارالحکمه مستقر شود او را به سرزمین هند فرستادند تا حساب هندی را بیاموزد خوارزمی پس از بازگشت از هند دو اثر «حساب الهند» و دیگری «الجبر و المقابله» را نگاشت. وی نتایجی را که یونانیان و هندیان بدست آورده بودند را تلفیق کرد و بدین ترتیب سبب انتقال مجموعه‌ای از معلومات جبری حسابی شد که در ریاضیات قرون وسطی تأثیر عمیقی گذاشت.

خوارزمی در دربار مأمون عباسی بسیار مورد توجه قرار داشته، وی بزرگترین ریاضیدان دربار و از منجمین و مشاورین رصدهای بیت الحکمه عباسی به حساب می آمده. گویند مأمون بخش های مربوط به هند را بدو واگذار کرده بود که این نشان از آشنایی وی به علوم و سرزمین‌های هند دارد. وی همچنین مسئول تهیه اطلسی از نقشه های آسمان و زمین بود. شاید وی از جمله کسانی بوده که در اندازه گیری طول نصف النهار کره زمین در دشت سنجار شرکت داشته است.

واثق خلیفه از قراری که ابن خردادبه حکایت می‌کند تحت تأثیر ذوق کنجکاوی، محمد بن موسی خوارزمی منجم را با عده‌ای به بیزانس فرستاد تا دربارهٔ محل غاری که می‌گویند اصحاب کهف در آنجا مدفون شده‌اند تحقیق کند.

دستاوردهای محمد خوارزمی,جبر خوارزمی

صفحه ای از کتاب جبر خوارزمی

پایه گذاری علم جبر و مقابله

محمد بن موسی خوارزمی در قرن سوم هجری، علمی را برای نخستین بار صورتبندی و تدوین کرد که خود آن را «الجبر و المقابله» نامید، علمی که تمام شرایط یک دانش واقعی را داشت، یعنی همان که اروپاییان از آن به «ساینس» تعبیر می‌کنند. این ریاضی‌دان توانست با این دانش تمام معادلات درجه دوم زمان خود راحل و راه را برای حل معادلات درجه بالاتر هموار کند.

بر اساس الواح بابلی و آثار برجای‌مانده از محاسبه گران هندی در عهد باستان، مردمان بابل و هند به حل حالات خاصی از معادلات درجه دوم موفق شده بودند، اما آن ها راه حل های خود را فقط به صورت دستور ارائه کردند؛ یعنی این راه حل ها، که برای رفع نیازهای زندگی روزمره آنان ارائه شده بودند و نه به منظور گسترش دانش ریاضی، فاقد براهین علمی بودند.

ابتکار خوارزمی در آن است که وی نخست همه معادلات درجه دوم شناخته شده زمانش را بررسی می‌کند؛ در مرحله دوم روش حل هریک از آن ها را ارائه می دهد؛ سرانجام در مرحله سوم، این روش‌ها را با کمک علم هندسه اثبات می کند؛ مؤلفه هایی که در مجموع علم جدیدی به نام «جبر» را تشکیل می دهند.

این علم، که از طریق ترجمه های لاتینی کتاب خوارزمی در قرون وسطی به اروپا راه یافت، هم در قرون وسطی و هم در عصر رنسانس تحول بزرگی در علم ریاضیات را موجب شد، چنانکه در قرن شانزدهم میلادی نیکولو تارتالیا و کاردان، ریاضیدانان ایتالیایی که با ترجمه لاتینی جبر و مقابله، آشنا بودند روش این ریاضیدان ایرانی را برای حل معادله درجه سوم تعمیم دادند و بدین‌ترتیب گام دیگری در گسترش ریاضیات برداشتند.

خوارزمی کارهای دیوفانتوس را در رشته جبر را دنبال کرد و به بسط آن پرداخت با توجه به این ابداع بزرگ ثابت کردند که علم نژاد و فرهنگ نمی‌شناسد و محصول ذهن انسان‌های متفکری است که در این عرصه تلاش می کنند. این علم از طریق کتاب وی «المختصر فی حساب الجبر و المقابله» در جهان اسلام شهرت یافت و ریاضیدانان بعد از خود را بشدت تحت تأثیر قرار داد که در سده ۱۲ میلادی به لاتین ترجمه شد.

خوارزمی نخست عدد را به صورت ترکیبی از واحدها توصیف می‌کند، سپس اصطلاحاتی را که در علم جبر به کار می‌روند را تعریف می‌کند. این اصطلاحات عبارتند از «شیئ»، «مال»، «عدد» یا «درهم». سپس به تقسیم‌بندی معادلاتی می‌پردازد که از ترکیب‌های مختلف این اصطلاحات با یکدیگر ایجاد می‌شوند. به این ترتیب شش دسته معادله از درجات اول و دوم بدست می آید:

۱ شی هایی مساوی با عددی است ax=b

۲ مالی مساوی با عددی است x^۲=b

۳ مالی مساوی با شیئ هایی است x^۲=ax

۴ مالی به اضافهٔ شیئ هایی، مساوی عددی است x^۲+ax=b

۵ مالی به اضافهٔ عددی، مساوی شیئ هایی است x^۲+a=bx

۶ مالی مساوی با شیئ هایی به اضافه عددی است x^۲=bx+a

جبر خوارزمی کتابی مقدماتی در ریاضیات است که هدف آن بنابه گفته وی فراهم آوردن چیزی استکه مردم پیوسته دربارهٔ مسائل ارث و وصیت و تقسیم اموال و املاک و رسیدگی‌های حقوقی و بازرگانی و در انجام دادن معاملات گوناگون با یکدیگر یا در آن هنگام که پای تقسیم کردن زمین و حفر مجاری آب و محاسبات هندسی و غیره میان می‌آید بدان نیاز دارند. در واقع فقط قسمت اول این کتاب را می‌توان مربوط به جبر و مقابله به معنی کنونی این اصطلاح علمی دانست. قسمت دوم کتاب دربارهٔ اندازه‌گیری‌های علمی است و قسمت سوم آن به مسائل وصیت و تقسیم ارث اختصاص دارد.

جبر در نگاه خوارزمی همان معادلات درجه اول و علی الخصوص درجه دوم است، او نظریه ای علمی برای حل معادلات درجه دوم ارائه می کند. البته مراد از نظریه علمی حل یک معادله درجه دو برای اولین بار نیست چراکه بابلیان و هندیان پیش از خوارزمی دستورهایی برای حل بعضی از معادلات داده بودند.

این محاسبات برای مسائل روزمره مثل تقسیمات زمین بوده و صرفاً نظریه علمی نبوده‌اند. دانش پژوهان بر سر این که چه مقدار از محتوای کتاب از منابع یونانی و هندی و عبری گرفته شده‌است اختلاف نظر دارند. معمولاً در حل معادلات دو عمل معمول است خوارزمی این دو را تنقیح و تدوین کرد و از این راه به واردساختن جبر به مرحله علمی کمک شایانی انجام داد. خوارزمی در کتاب خود به جای مجهول درجه اول یعنی (X) از کلمه شیئ به معنی چیز نامعلوم استفاده می‌کند. عیسویان اروپا در اسپانیا هنگامی که کتاب‌های مسلمانان را به زبان خود ترجمه کردند، کلمه عربی «شیئ» را با اندکی تحریف با تلفظ «Xei» برگرداندند و پس از آنکه نوشتن معادلات به صورت نمادگذاری معمول شد (قرن ۱۶) اروپاییان «X» را به عنوان حرف اول آن واژه به جای مجهول درجه اول اختیار کردند.

جبر در تاریخ

تاریخچهٔ این علم به بیش از ۳۰۰۰ سال پیش در مصر و بابل برمی گردد که در آنجا در مورد حل برخی از معادلات خطی بحث شده است. در هند و یونان باستان نیز، حدود یک قرن پیش از میلاد از روش های هندسی برای حل برخی از معادلات جبری استفاده می گردیده است.

در قرن اول میلادی نیز بحث در مورد برخی از معادلات جبری در آثار دیوفانتوس یونانی و برهماگوپتای هندی دیده می‌شود. کتاب جبر و المقابلهٔ خوارزمی، اولین اثر کلاسیک در جبر می‌باشد که که کلمهٔ جبر یا Algebra از آن آمده‌است. خیام دیگر ریاضیدان شهیر ایرانی است که در آثار خود جبر را از حساب تمییز داد و گامی بزرگ را در تجرید و پیشرفت این علم برداشت. در قرن ۱۶ میلادی، روش حل معادلات درجه سوم توسط دل فرو و معادلات درجه چهارم توسط فراری کشف گردید.

دو واژه «جبر» و «الگوریتم» که امروزه در ریاضیات تمام ملل جهان راه یافته در واقع برگرفته از ترجمه لاتینی کتاب خوارزمی که اولی از نام کتاب و دومی اسم «الخوارزمی» یعنی الگوریتمی است. واژه «الجبر» (در فارسی: «جبر») نخستین بار در عنوان کتاب وی به کار رفته و پس از آشنایی اروپاییان با این کتاب با مختصر تغییراتی (مثلاً به صورت algebra در انگلیسی و algbre در فرانسه) به زبانهای دیگر راه یافته است.

این واژه از ریشه جَبَرَ در عربی گرفته شده که به معنای شکسته بندی و جُبران است، اما خوارزمی آن را بر عملِ افزودن جمله‌های مساوی بر دو سوی یک معادله، برای حذف جمله‌های منفی، اطلاق می‌کند. واژه «مقابله»، که آن هم در عنوان کتاب خوارزمی دیده می شود، به معنای حذف مقادیر مساوی از دو طرف معادله است. ابوکامل شجاع بن اسلم (نیمه دوم قرن سوم) نیز مشتقات واژه جبر را به همین معنی به کار می‌برد.

آشنایی با جبر خوارزمی,محمد خوارزمی

پرینت از صفحه ای از کتاب الجبر خوارزمی

مثلاً برای حل معادله ۸۰ = x ۲۰–۱۰۰ می گوید: «صد درهم را با بیست شیء جبر کن و آن را با هشتاد جمع کن. ابوریحان بیرونی عمل جبر را به افزودن مقادیر مساوی به دو کفه ترازو برای حفظ تعادل آن تشبیه می کند خواجه نصیرالدین طوسی، غیاث الدین جمشید کاشانی و ابن غازی مکناسی نیز جبر و مقابله را به همین صورت تعریف کرده اند.

نظریات خیام و فارابی دربارهٔ جبر

در طبقه بندی های یونانیان از علوم، نام علم جبر جزء علوم ریاضی نیامده است. نخستین کسی که جبر را در طبقه‌بندی علوم داخل کرده فارابی است که در احصاءالعلوم خود بخشی را به «علم الحیل» یا «علوم الحیل» اختصاص داده‌است. این علوم، که فارابی در تعریف آن‌ها می گوید:

« علمِ شیوة چاره جویی است برای کاربرد آنچه وجودشان در ریاضیات با برهان ثابت شده و انطباق آن‌ها بااجسام طبیعی »

سپس قسمتی از آن علم را حیل عددی می‌نامد که: «شامل علمی است در میان مردم زمان ما به جبر و مقابله معروف است» از اینکه فارابی جبر را جزء علوم حیل آورده، معلوم می‌شود که از نظر او هنوز جبر نه علمی برهانی بلکه مجموعه ای از شگردها برای استخراج ریشه های معادلات شمرده می شده است. این دیدگاه به نحوی در طبقه‌بندی ابن سینا از علوم هم منعکس شده است.

وی در رسالة فی اقسام العلوم العقلیة (ص ۱۲۲) جبر را جزء «اجزاء فرعی (الاقسام الفرعیة) ریاضیات» آورده و آن را، در کنار «عمل جمع و تفریق بر حَسَب حساب هندی» یکی از «شاخه‌های علم اعداد (من فروع علم العدد)» شمرده‌است. خیام در رسالة جبر و مقابله خود، «صناعت جبر و مقابله» را یکی از «مفاهیم ریاضی» می شمارد «که در بخشی از فلسفه که به ریاضی معروف است، بدان نیاز می‌افتد». هرچند خیام در این عبارت در صدد به دست دادن تعریفی جامع و مانع از جبر نیست، اما از نوشته او چنین استفاده می‌شود که جبر اولاً «صناعت» است و ثانیاً جزء علوم ریاضی است.

نتیجه کلی سخن وی این است که جبر در طبقه بندی کلی علوم فلسفی قرار می‌گیرد، هرچند او جایگاه آن را در میان این علوم مشخص نمی کند. وی همچنین در تعریف جبر می نویسد که:

  • سریع و ارزان بلیطت رو رزرو کن
  • گیفت کارت بخروبه راحتی درفیسبوک تبلیغ کن

« فن جبر و مقابله فنی علمی است که موضوع آن عدد مطلق و مقادیر قابل سنجش است از آن جهت که مجهول اند ولی مرتبط با چیز معلومی هستند که به وسیله آن می توان آن ها را استخراج کرد »

بنابراین، در نظر خیام، مقادیر عددی و مقادیر هندسی هر دو می‌توانند ریشه معادلات جبری باشند. او در رسالة دیگر خود به نام فی قسمة ربع الدائرةنیز تلویحاً با این فکر که جبر مجموعه‌ای از شگردها («حیله»، توجه کنید که در تقسیم بندی فارابی جبر جزء «علوم الحیل» قرار می‌گیرد) باشد مخالفت می‌کند. خیام می نویسد:

« آنکه گمان برده‌است که جبر حیله‌ای (شگردی) برای استخراج اعداد مجهول است، امر نامعقولی را گمان برده‌است. … جبر و مقابله اموری هندسی است که به وسیلة اَشکال پنجم و ششم مقاله دوم (اصول اقلیدس) مبرهن می‌شود »

به این ترتیب، جبر و مقابله، از نظر خیام، علمی هندسی است و چون هندسی است بُرهانی نیز هست. این اختلاف در جایگاه جبر به دلیل تازگی این علم و دو تصوری است که از آغاز این علم به موازات هم وجود داشته است. در طبقه‌بندیهای متأخر علم جبر و مقابله «از فروع علم حساب» شمرده شده است. اما باید توجه داشت که این طبقه بندی ها به دورانی تعلق دارند که دستاوردهای بزرگ علم جبر دوران اسلامی فراموش شده و از آن تقریباً چیزی جز حل شش دسته معادله خوارزمی باقی نمانده بود.

رساله حساب خوارزمی

اثر ریاضی دیگری که چندی پس از جبر نوشته شد رساله ای است مقدماتی در حساب به نام «الجمع و التفریق» که ارقام هندی (یا ارقام عربی) در آن به کار رفته بود و نخستین کتابی بود که نظام ارزش مکانی را (که آن نیز از هند بود) به نحوی اصولی و منظم شرح می داد. این کتاب تنها از طریق ترجمه لاتینی آن به ما رسیده است و نسخه منحصر به فرد این ترجمه به زبان لاتینی و با عنوان Algorithmi numero indorum در کتابخانه دانشگاه کمبریج نگهداری می شود.

خوارزمی در کتاب حساب خود نشان می‌دهد که چطور می توان هر عدد دلخواه را به کمک نه رقم هندسی و صفر نوشت. سپس اعمال مزبور به جمع و تفریق، دو برابر کردن، نصف کردن، ضرب، تقسیم و جذر گرفتن از اعداد صحیح و همچنین عملیات محاسبه ای مربوط به کسرهای شصت شصتی را شرح می دهد.

خوارزمی جذر اعداد را با شیوه ریاضیدان و منجم قرن پنجم هندی «آریابهاتا» می گرفت که براساس مجذور یک دو جمله ای قرار داشت. رساله خوارزمی را رابرت آوچستر تحت عنوان «حساب الهند خوارزمی» به زبان لاتینی ترجمه کرده است.

زندگی محمد بن موسی خوارزمی, آشنایی با محمد بن موسی خوارزمی

برگی از ترجمه کتاب جمع و تفریق با عددهای هندی

بیوگرافی محمد بن موسی خوارزمی,زندگی نامه محمد بن موسی خوارزمی

برگی از جداول زیج خوارزمی

نجوم

یکی از کارهای مهم خوارزمی را باید در تلفیق علوم یونانی و هندی دانست. کاری که در جهان اسلام برای نخستین بار توسط وی صورت گرفت و با نظر به اینکه سرزمین ایران و جهان اسلام به شکل حلقه پیوند دهنده ای میان شرق و غرب عالم و دنیاهای اروپاییان و هندیان در میانه ایستاده بوده و با فواصل بعید و شرایط سخت و ناهموار که برای جابجایی انسان ها و به تبع آن انتقال فرهنگ ها و دانش ها وجود داشت، هر زمان اهمیت این خدمت بزرگ در چنان عصر و زمانی برای بشر امروزی بیشتر نمایان می‌شود. خوارزمی در سایر رشته‌های علوم و مخصوصاً نجوم هم کاری جالب و سودمند انجام داد؛ او دو کتاب در اسطرلاب نوشت؛ اطلسی از نقشه آسمان و زمین تهیه کرد؛ و نیز نقشه‌های جغرافیایی بطلمیوس را اصلاح کرد.

عنوان کتاب نجومی خوارزمی «زیج السند هند» است. اصل آن به زبان سانسکریت است که توسط یکی از اعضای هیئت سیاسی در عصر منصور عباسی به جهان اسلام انتقال یافت. «زیج» به معنی دسته‌ای از جداول نجومی بوده و «السند هند» نیز تحریفی از کلمه سانسکریت «سدهانته» عنوان اصلی کتاب بوده است.

این ترجمه مبنای آثار نجومی شد که محمد بن ابراهیم فزاری و یعقوب بن طارق در اواخر قرن دوم هجری تصنیف کردند. اهمیت این کتاب امروز در این است که نخستین اثر نجومی عربی است که به صورت کامل به دست ما رسیده است.

خوارزمی در تهیه زیج خود تنها تابع سند هند یا مجسطی بطلمیوس نبوده و به آثار منجمان ایرانی نیز نظر داشته و مطابق با رای خود مطالب را اختیار کرده است. مهم ترین شخصیت علمی که از زیج خوارزمی فراوان استفاده کرده، همانا ابوریحان بیرونی است که حتی وی کتابی دربارهٔ تحلیل علل زیج خوارزمی نوشته است. در سده دهم هجری این زیج توسط مسلمة بن احمد مجریطی تهذیب شد و در سال ۱۱۲۶ م. توسط آدلار آوباث به زبان لاتینی ترجمه شد.

متخصصان نجوم و ستاره‌شناسی این بخش را بهتر درک می کنند که جداول خوارزمی علاوه بر «جیب» مشتمل بر «ظل» نیز است. جیب یا جیا در اصل همان وتر است. رساله نجوم خوارزمی در واقع شامل جدول سینوس هاست که اولین بار منجمان هندی در قرن پنجم میلادی وارد ریاضی کردند و همین واژه وتر و جیب و جیا بود که وقتی از زبان عربی وارد ادبیات علمی شد، توسط مترجمان قرون وسطی به زبان لاتینی به «سینوس» ترجمه شد.

ساختار ریاضی و مقادیر بنیادین پارامتر کلیه جدول‌ها در ترجمه لاتین «زیج السند هند» خوارزمی عملاً بررسی شده و براساس اطلاعات ریاضی که بدست آمده می توان اصل و منشأ این جداول را به تحقیق مشخص نمود، یکی از جدول‌هایی که ساختار ریاضی آن هنوز مشخص نشده، جدول مربوط به «تعدیل زمان» در زیج خوارزمی می باشد.

محمدبن موسی همچنین دو کتاب در اسطرلاب دارد که اسم‌هایی تقریباً نزدیک به هم دارند: یکی کتاب «عمل الاصطرلاب» دربارهٔ چگونگی ساختن اسطرلاب، و دیگری اثر «العمل بالاصطرلاب» در چگونگی به کار بردن و استفاده از این وسیله اندازه گیری نجومی.

این دو کتاب مانند بسیاری از کتاب‌های دیگر در این زمینه باید نوشته شده باشد و اگر هم مطلب تازه‌ای در آن‌ها مطرح شده باشد نمی دانیم چرا که شاید تنها ویژگی مهم این دو اثر و نیز کتاب «الرخامه» خوارزمی که دربارهٔ ساعت آفتابی افقی نوشته شده، این باشد که هیچ اثری نه از متن عربی آن ها و نه ترجمه ای به زبان دیگر باقی نمانده و فقط گه گاه معاصران وی که به اصل کتاب ها دسترسی داشته اند، اشاراتی و گریزهایی به کتاب می زنند. این کتاب بیشتر برای تعیین اوقات نماز نوشته شده که بعدها اساس و پایه محاسبات مثلثات کروی قرار گرفت.

خوارزمی مقاله ای هم با نام «مقاله فی استخراج تاریخ الیهود و اعیادهم» دارد که با دقت در نام این اثر متوجه می شویم که وی هم از وجه منجم بودن و هم جغرافیدان و مورخ بودنش در تنظیم این مقاله استفاده کرده است. نسخه ای خطی از این مقاله در کتابخانه بانکیپور موجود است و می توان فهمید که این دانشمند فن شناس، تنها در حوزه مطالعات خاور فعال نبوده و نیم نگاهی هم به باختر عالم داشته است، آن هم در حوزه ای مثل یهود با آن همه حساسیت هایی که همواره در جهان اسلام نسبت به این قوم و آیین وجود داشته و چنین حرکتی جای تأمل بیش از پیش در کار وی و هم عصرانش را می طلبد.

تاریخ و جغرافیا

در بخش معرفی آغازین این نوشتار، از محمدبن موسی الخوارزمی المجوسی با عناوین مورخ و جغرافیدان نیز یاد شد که ذکر این موارد بی دلیل نبوده و دلیل آن ارجاع به کتابی تحت عنوان «صورة الارض» است و نیز کتابی نایافته ولی منتسب به خوارزمی تحت نام «التاریخ». جغرافیای خوارزمی با عنوان صورةالارض، تمام آن عبارت از طول ها و عرض های شهرها و محل های مختلف روی ربع مسکون بود و در هر بخش جاها بر حسب «هفت اقلیم» مرتب شده بود که این تقسیم بندی پیشتر نیز سابقه داشت. نام های بسیاری جای ها که در کتاب بطلمیوس آمده، در کتاب خوارزمی هم دیده می شود و مختصات ذکر شده بر آنها، گاه یکسان یا بنابر روشی منظم متفاوت است ولی بسیار دور از آن است که ترجمه یا اقتباسی از رساله بطلمیوس بوده باشد و ترتیب نقشه ها و کتاب از ریشه متفاوت است.

این کتاب را «نالینو» به ایتالیایی ترجمه کرده و او اساس نقشه در دسترس خوارزمی را نقشه دقیق تهیه شده به امر مأمون می داند که حتی از نقشه های بطلمیوس دقیق تر بوده است و بعید نیست خود خوارزمی هم جزو دست اندرکاران نقشه اصلی بوده باشد. به هر حال نقشه ای که از متن خوارزمی استخراج می شود از چند لحاظ درست تر از نقشه بطلمیوس است مخصوصاً سرزمین هایی که زیر فرمان اسلام قرار داشتند. بهبود عمده آن کوتاه کردن درازی گزاف دریای مدیترانه در نقشه های بطلمیوس است. هر چند گاه اشتباهاتی بیش از بطلمیوس هم دارد. این کتاب شش بخش داشت و شامل مطالب زیر بود:

فهرست اسامی شهرها

کوه‌ها و مختصات نقاط دو طرف استقرار آنها

دریاها و مختصات با ذکر نقاط برجسته واقع بر خطهای کرانه‌ای و توصیف اجمالی آنها

جزیره‌ها با ذکر مختصات مرکز و طول و عرض آنها

نقاط مرکزی نواحی جغرافیایی

رودها با ذکر نقاط برجسته و شهرهای واقع بر کرانه‌های آنها

ولی کتاب التاریخ خوارزمی موجود نیست، ولی چند مورخ از او به عنوان «مرجعی معتبر» برای حوادث دوره اسلامی نقل کرده‌اند. امکان دارد که خوارزمی در آن اثر (همچون معاصرش ابومعشر بلخی) علاقه‌ای به این امر بروز داده باشد که تاریخ را همچون وسیله ای برای عملی شدن اصول احکام نجوم مورد تفسیر و تعبیر قرار دهد و حتی ممکن است مثل حمزه اصفهانی ها به عنوان مثال در مورد زمان زایش رسول الله بنابر استنتاجات احکام نجومی مستخرج از حوادث زندگی ایشان، به قول خوارزمی استناد و اعتماد کرده باشند. مسعودی مورخ مشهور در مروج الذهب خوارزمی را در زمره مورخان آورده و چند مورخ به آن کتاب استناد کرده اند.

فعالیت های محمد خوارزمی,دستاوردهای محمد خوارزمی

دهانهٔ خوارزمی بر طلح کره ماه به افتخار وی نام‌گذاری شده‌است

جبر خوارزمی,آشنایی با جبر خوارزمی

تمبر یادبود به مناسبت ۱۲۰۰ سالگرد تولد خوارزمی

تمبر یادبود به مناسبت ۱۲۰۰ سالگرد تولد خوارزمی توسط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۳ منتشر گردید.

آشنایی با جبر خوارزمی,بیوگرافی محمد بن موسی خوارزمی

جشنواره علمی خوارزمی

بزرگداشت

جورج سارتن در کتاب مدخل تاریخ علم خود، نیمه نخست قرن نهم میلادی و قرن سوم هجری قمری را «عصر خوارزمی» نامیده‌است، و «اریستید مار» نوشته است: امروزه یک موضوع تاریخی را نمی‌توان انکار کرد که محمدبن موسی خوارزمی معلم واقعی ملل اروپایی جدید در علم جبر بوده است.

جشنوراه خوارزمی نام یک جشنواره علمی در ایران است که به منظور ارج نهادن به مقام دانش پژوهان و فناوران نوآور به نام این دانشمند بزرگ ایرانی اسلامی «ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی» نام گذاری شده است.

این جشنواره هر سال در دو فرایند مجزا برگزار می شود یکی به عنوان جشنواره جوان خوارزمی برای دانش پژوهان و فناوران کمتر از سی و پنج سال که بخش دانش آموزی نیز دارد و در آذر ماه مراسم تقدیر از برگزیدگان آن انجام می شود و یکی جشنواره بین المللی خوارزمی که در بهمن ماه مراسم تقدیر از برگزیدگان آن با حضور رئیس جمهور ایران برگزار می گردد و علاوه بر طرح های فنی و مهندسی از داخل کشور، برگزیدگانی از سراسر جهان در زمینه های علوم فنی و مهندسی و علوم پایه را معرفی می کند. در تقویم چهارم آبان به مناسبت بزرگداشت «ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی» روز جبر نامیده شده است.

گفتنی است در سال ۱۳۶۲ هجری شمسی برابر ۱۹۸۳ میلادی، به مناسبت هزار و دویستمین سالگرد تولد خوارزمی یادنامه‌ای به زبان روسی در ۲۶۰ صفحه و مشتمل بر ۱۶ مقاله در مسکو و یادنامهٔ دیگری در تهران به زبان فارسی و به همت کمیسیون ملی یونسکو منتشر شده است.

زندگینامه محمد بن موسی خوارزمی

زندگی نامه محمد بن موسی خوارزمی, زندگی محمد بن موسی خوارزمی

نگاره ای از محمد بن موسی خوارزمی

زاد روز قبل از ۱۸۵ قمری خوارزم

درگذشت پس از ۲۳۳ قمری، ۸۵۰ میلادی

آرامگاه بغداد

محل زندگی خراسان

نام های دیگر الخوارزمی

پیشه فیلسوف و منجم و ریاضیدان و جغرافیدان و مورخ

سال های فعالیت اواخر سدهٔ دوم و اوایل سدهٔ سوم قمری

لقب شیخ‌الرئیس

دوره عباسیان

دین اسلام

محمد بن موسی خوارزمی (زاده حدود سال ۷۸۰ میلادی و درگذشته ۸۵۰ میلادی) ریاضیدان، ستاره‌شناس، فیلسوف، جغرافیدان و مورخ شهیر ایرانی در دوره عباسیان است. وی در حدود سال ۷۸۰ میلادی (قبل از ۱۸۵ قمری) در خوارزم زاده شد. ابن ندیم و قفطی اصالت او را از خوارزم می‌دانند. لقب وی معمولاً اشاره به شهر خوارزم دارد که همان خیوه کنونی واقع در جنوب دریاچه آرال مرکزی و بخشی از جمهوری ازبکستان کنونی است. شهرت علمی وی مربوط به کارهایی است که در ریاضیات، به ویژه در رشته جبر، انجام داده به‌طوری‌که هیچ‌یک از ریاضیدانان سده های میانه مانند وی در فکر ریاضی تأثیر نداشته اند و وی را «پدر جبر» نامیده اند. جرج سارتن، مورخ مشهور علم، در طبقه‌بندی سده ای کتاب خود مقدمه‌ای بر تاریخ علم سده نهم میلادی را «عصر خوارزمی» می‌نامد.

خوارزمی ریاضیدان بنام قرون وسطی است که حاصل تحقیقات و تألیفات او هنوز مورد استفاده می‌باشد و کتاب جبر و مقابله او را بسیاری از مترجمان مشهور قرون وسطی ترجمه کرده‌اند. بیشترین چیره‌دستی وی در حل معادله‌های خطی و درجه دوم بوده‌است. کتاب Algoritmi de numero Indorum که ترجمه کتاب جمع و تفریق با عددهای هندی او به لاتین است باعث شد تا دستگاه عددی در اروپا از عددنویسی رومی به عددنویسی هندی-عربی تغییر یابد؛ چیزی که هنوز نیز در اروپا و دیگر نقاط جهان فراگیر است. واژه جبر را اروپائیان بطور کلی از کتاب خوارزمی و اصطلاح امروزی الگوریتم (Algorithmus) از نام خوارزمی گرفته شده‌است. به هنگام خلافت مأمون، وی عضو دارالحکمه که مجمعی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مأمون بود، گردید. خوارزمی کارهای دیوفانت را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت.

زندگی خوارزمی

اگرچه خوارزمی صاحب آثار متعدد و فراوان در زمینه‌های گوناگون علمی است، ولی با این وجود از شرح زندگانی وی کمتر آگاهی‌های قابل اعتمادی یافت می‌شود و عمده مطالعات براساس زندگی علمی وی و بیشتر توجه به آثار او بدون در نظر گرفتن شخص مؤلف معطوف بوده است.

تولد وی را از حدود ۱۶۴ هجری قمری تا ۱۸۴ هجری قمری – به اختلاف – ذکر کرده‌اند و مرگ وی به سال ۲۳۲ هجری قمری قابل اعتمادتر است. همان‌طور که از نام وی بر می‌آید، باید در شهر خوارزم به دنیا آمده باشد، اما به گفته طبری که در پسوند نام محمدبن موسی الخوارزمی عنوان قُطرُ بُلّی را نیز افزوده، بعید نیست در جایی میان دجله و فرات زاده شده باشد و به واسطه پدران و اجداد خویش به خوارزم منتسب است.

همچنین طبری به وی لقب «المجوسی» می‌دهد که نسبت او را به مغان زرتشتی می‌رساند و گمان می‌رود پدران او و حتی خودش، باید تا مدتی بر این دین و آیین بوده باشند. با این حال از اسلام آوردن خوارزمی هم یقین حاصل شده چرا که در مقدمه کتاب جبرش از خویش تصویر مردی معتقد و متعصب به دین اسلام را معرفی می‌کند. وی در رساله جبر و المقابله خود آورده است:

«  خدایی که محمد (ص) را روزگاری به پیامبری فرستاد که پیوند مردم با پیامبران گسسته شد و حق ناشناخته ماند…؛ پیامبری که با آمدنش کوردلان بینا شدند و گمراهان از هلاکت رهایی یافتند…؛ خدا بر محمد و خاندانش درود فرستد  »

از این کلام بر می آید که وی هنگام تألیف این کتاب مسلمان بوده‌است. بنابه نظر طبری وی سخت پایبند به مذهب تسنن بوده و در ایام خلافت مأمون نیز عضو دارالحکمه بغداد بوده‌است. به نظر می رسد خوارزمی از خانواده های ماوراءالنهری و خراسانی بوده باشد که هنگام بنای شهر بغداد به دست منصور خلیفه عباسی در آنجا رحل اقامت افکنده و به نواحی قطربل و شاید به روستای دیرالمجوس (وطن علی بن عباس مجوسی، طبیب قرن چهارم هجری) منسوب شده است که علاوه بر نسب خوارزمی، قطربلی و مجوسی هم خوانده می شود.

محمد بن موسی خوارزمی,بیوگرافی محمد بن موسی خوارزمی

تندیس خوارزمی در روبرو دانشکده ریاضی دانشگاه امیرکبیر

شرایط دوران خوارزمی

پس از سقوط امویان در ۱۳۲ هجری قمری و روی کار آمدن عباسیان، ایرانیان که در پیروزی عباسیان نقش اصلی را داشتند برای نخستین بار مناصب مهم و حساسی را در دستگاه خلافت به دست گرفتند. توجه خاص ایرانیان به ریاضیات، نجوم، پزشکی، فلسفه و دیگر شاخه‌های علوم عقلی موجب شد که خلفای عباسی نیز تحت نفوذ وزیران و کارگزاران ایرانی خود، اندک اندک به حمایت از دانشمندان علاقه‌مند گردند. چند سالی پیش از زاده شدن خوارزمی، و در سال ۱۶۰ قمری، هارون الرشید، خلیفه مقتدر عباسی به خلافت رسید.

در زمان هارون خاندان ایرانی برمکیان، که سابقه‌ای کهن در پرداختن به علوم و حمایت از دانشمندان داشتند، به قدرت و اعتباری کم‌نظیر دست یافتند. برمکیان از همهٔ امکانات خود برای ترجمهٔ آثار علمی از زبان‌های پهلوی یا همان فارسی میانه (زبانی که پیش از فارسی دَری دست کم تا سدهٔ دوم هجری در ایران رواج داشت)، یونانی و سریانی (زبان کهن مردم سوریه) و پیشبرد پژوهش‌های علمی و فلسفی بهره بردند.

کوشش های برمکیان موجب شد مسلمانان گام های بلندی را در زمینهٔ علوم مختلف بردارند. اما افزایش روز به روز شهرت و قدرت برمکیان، نگرانی هارون و دیگر بزرگان خاندان عباسی را برانگیخت و در نتیجه هارون در اواخر دورهٔ خلافت خود (سال ۱۸۷ قمری) برخی افراد این خاندان را کشت و بقیه را زندانی کرد.

۶ سال بعد هارون درگذشت و فرزندش امین به خلافت رسید. دوران کوتاه خلافت امین نیز سراسر به جنگ و خون‌ریزی گذشت. نابودی برمکیان، مرگ هارون و ناآرامی‌های دورهٔ خلافت توقفی کوتاه در روند پیشرفت علمی مسلمین ایجاد کرد. اما در سال ۱۹۸ قمری، با به خلافت رسیدن مأمون که در محیطی ایرانی رشد کرده بود و فرهنگ ایرانی تأثیر بسیاری بر او گذارده بود، توجه به پژِوهش‌های علمی به مراتب بیش از روزگار هارون شد.

به طور کلی دوران عباسیان، شاهد رشد فعالیت‌های علمی و تحقیقی در همه زمینه‌هایی بود که به دین و دنیای مسلمانان برمی‌گشت. آشنایی مسلمین با علم یا مباحث مربوط به کلام در واقع از عهد اموی نشأت و اساس گرفت و این عهد بود که در طی آن، در عراق و شام و مصر، کسانی که با علم و فلسفه یونان و هند و ایران آشنایی داشتند به اسلام گرویدند یا به خدمت خلفا و حکام مسلمان درآمدند.

اگر چه سفّاح نخستین خلیفهٔ عباسی- ۱۳۲ تا ۱۳۶ ه‍.ق توجهی به علوم نداشت و اما فعالیت‌های علمی در حکومت بنی عباس در واقع از زمان خلافت منصور و بنای شهر بغداد شروع و گسترش یافت. منصور به نجوم، طب و کیمیا علاقه داشت تا جایی که بدون مشورت با ستاره شناسان به کاری دست نمی زد.

بدین گونه بود که ابوسهل نوبخت اخترشناس ایرانی و ماشاءالله اثری ایرانی بهمراه وزیر منصور به بغداد نزدیک شدهو نقشه شهر را طراحی کردند. هارون موقعی به خلافت نشست که مسلمانان با اندیشه و آثار یونانیان و ایرانیان آشنا شده بودند و مترجمان بسیاری را در رشته‌های گوناگون در محلی به نام بیت الحکمه مأمور ترجمه کتب کرده بودند.

در این هنگام بود که محمد بن موسی خوارزمی برای استفاده از کتب، مطالعه و تحقیق به بیت الحکمه می‌آمد چون آنجا هم کتابخانه و هم مرکز ترجمه، تألیف و تحقیقات علمی شده بود. لازم است ذکر شود که بیت الحکمه یا خزانه الحکمه به تقلید از دارالعلم جندی شاپور (در دوره ساسانیان) ایجاد شد.

این مرکز نخستین بار در عهد هارون الرشید تأسیس شد و در عهد مأمون به کمال رسید. ظاهراً فعالیت اصلی آن ترجمه آثار علمی و فلسفی یونانی الاصل بود. بدین ترتیب در آنجا کتابخانه‌ای به نام خزانه الحکمه تأسیس شد، که همه کتابخانه خلافتی در اختیار و کنترل خوارزمی بود.

دستاوردهای خوارزمی

گویند قبل از اینکه محمد بن موسی خوارزمی در دارالحکمه مستقر شود او را به سرزمین هند فرستادند تا حساب هندی را بیاموزد خوارزمی پس از بازگشت از هند دو اثر «حساب الهند» و دیگری «الجبر و المقابله» را نگاشت. وی نتایجی را که یونانیان و هندیان بدست آورده بودند را تلفیق کرد و بدین ترتیب سبب انتقال مجموعه‌ای از معلومات جبری حسابی شد که در ریاضیات قرون وسطی تأثیر عمیقی گذاشت.

خوارزمی در دربار مأمون عباسی بسیار مورد توجه قرار داشته، وی بزرگترین ریاضیدان دربار و از منجمین و مشاورین رصدهای بیت الحکمه عباسی به حساب می آمده. گویند مأمون بخش های مربوط به هند را بدو واگذار کرده بود که این نشان از آشنایی وی به علوم و سرزمین‌های هند دارد. وی همچنین مسئول تهیه اطلسی از نقشه های آسمان و زمین بود. شاید وی از جمله کسانی بوده که در اندازه گیری طول نصف النهار کره زمین در دشت سنجار شرکت داشته است.

واثق خلیفه از قراری که ابن خردادبه حکایت می‌کند تحت تأثیر ذوق کنجکاوی، محمد بن موسی خوارزمی منجم را با عده‌ای به بیزانس فرستاد تا دربارهٔ محل غاری که می‌گویند اصحاب کهف در آنجا مدفون شده‌اند تحقیق کند.

دستاوردهای محمد خوارزمی,جبر خوارزمی

صفحه ای از کتاب جبر خوارزمی

پایه گذاری علم جبر و مقابله

محمد بن موسی خوارزمی در قرن سوم هجری، علمی را برای نخستین بار صورتبندی و تدوین کرد که خود آن را «الجبر و المقابله» نامید، علمی که تمام شرایط یک دانش واقعی را داشت، یعنی همان که اروپاییان از آن به «ساینس» تعبیر می‌کنند. این ریاضی‌دان توانست با این دانش تمام معادلات درجه دوم زمان خود راحل و راه را برای حل معادلات درجه بالاتر هموار کند.

بر اساس الواح بابلی و آثار برجای‌مانده از محاسبه گران هندی در عهد باستان، مردمان بابل و هند به حل حالات خاصی از معادلات درجه دوم موفق شده بودند، اما آن ها راه حل های خود را فقط به صورت دستور ارائه کردند؛ یعنی این راه حل ها، که برای رفع نیازهای زندگی روزمره آنان ارائه شده بودند و نه به منظور گسترش دانش ریاضی، فاقد براهین علمی بودند.

ابتکار خوارزمی در آن است که وی نخست همه معادلات درجه دوم شناخته شده زمانش را بررسی می‌کند؛ در مرحله دوم روش حل هریک از آن ها را ارائه می دهد؛ سرانجام در مرحله سوم، این روش‌ها را با کمک علم هندسه اثبات می کند؛ مؤلفه هایی که در مجموع علم جدیدی به نام «جبر» را تشکیل می دهند.

این علم، که از طریق ترجمه های لاتینی کتاب خوارزمی در قرون وسطی به اروپا راه یافت، هم در قرون وسطی و هم در عصر رنسانس تحول بزرگی در علم ریاضیات را موجب شد، چنانکه در قرن شانزدهم میلادی نیکولو تارتالیا و کاردان، ریاضیدانان ایتالیایی که با ترجمه لاتینی جبر و مقابله، آشنا بودند روش این ریاضیدان ایرانی را برای حل معادله درجه سوم تعمیم دادند و بدین‌ترتیب گام دیگری در گسترش ریاضیات برداشتند.

خوارزمی کارهای دیوفانتوس را در رشته جبر را دنبال کرد و به بسط آن پرداخت با توجه به این ابداع بزرگ ثابت کردند که علم نژاد و فرهنگ نمی‌شناسد و محصول ذهن انسان‌های متفکری است که در این عرصه تلاش می کنند. این علم از طریق کتاب وی «المختصر فی حساب الجبر و المقابله» در جهان اسلام شهرت یافت و ریاضیدانان بعد از خود را بشدت تحت تأثیر قرار داد که در سده ۱۲ میلادی به لاتین ترجمه شد.

خوارزمی نخست عدد را به صورت ترکیبی از واحدها توصیف می‌کند، سپس اصطلاحاتی را که در علم جبر به کار می‌روند را تعریف می‌کند. این اصطلاحات عبارتند از «شیئ»، «مال»، «عدد» یا «درهم». سپس به تقسیم‌بندی معادلاتی می‌پردازد که از ترکیب‌های مختلف این اصطلاحات با یکدیگر ایجاد می‌شوند. به این ترتیب شش دسته معادله از درجات اول و دوم بدست می آید:

۱ شی هایی مساوی با عددی است ax=b

۲ مالی مساوی با عددی است x^۲=b

۳ مالی مساوی با شیئ هایی است x^۲=ax

۴ مالی به اضافهٔ شیئ هایی، مساوی عددی است x^۲+ax=b

۵ مالی به اضافهٔ عددی، مساوی شیئ هایی است x^۲+a=bx

۶ مالی مساوی با شیئ هایی به اضافه عددی است x^۲=bx+a

جبر خوارزمی کتابی مقدماتی در ریاضیات است که هدف آن بنابه گفته وی فراهم آوردن چیزی استکه مردم پیوسته دربارهٔ مسائل ارث و وصیت و تقسیم اموال و املاک و رسیدگی‌های حقوقی و بازرگانی و در انجام دادن معاملات گوناگون با یکدیگر یا در آن هنگام که پای تقسیم کردن زمین و حفر مجاری آب و محاسبات هندسی و غیره میان می‌آید بدان نیاز دارند. در واقع فقط قسمت اول این کتاب را می‌توان مربوط به جبر و مقابله به معنی کنونی این اصطلاح علمی دانست. قسمت دوم کتاب دربارهٔ اندازه‌گیری‌های علمی است و قسمت سوم آن به مسائل وصیت و تقسیم ارث اختصاص دارد.

جبر در نگاه خوارزمی همان معادلات درجه اول و علی الخصوص درجه دوم است، او نظریه ای علمی برای حل معادلات درجه دوم ارائه می کند. البته مراد از نظریه علمی حل یک معادله درجه دو برای اولین بار نیست چراکه بابلیان و هندیان پیش از خوارزمی دستورهایی برای حل بعضی از معادلات داده بودند.

این محاسبات برای مسائل روزمره مثل تقسیمات زمین بوده و صرفاً نظریه علمی نبوده‌اند. دانش پژوهان بر سر این که چه مقدار از محتوای کتاب از منابع یونانی و هندی و عبری گرفته شده‌است اختلاف نظر دارند. معمولاً در حل معادلات دو عمل معمول است خوارزمی این دو را تنقیح و تدوین کرد و از این راه به واردساختن جبر به مرحله علمی کمک شایانی انجام داد. خوارزمی در کتاب خود به جای مجهول درجه اول یعنی (X) از کلمه شیئ به معنی چیز نامعلوم استفاده می‌کند. عیسویان اروپا در اسپانیا هنگامی که کتاب‌های مسلمانان را به زبان خود ترجمه کردند، کلمه عربی «شیئ» را با اندکی تحریف با تلفظ «Xei» برگرداندند و پس از آنکه نوشتن معادلات به صورت نمادگذاری معمول شد (قرن ۱۶) اروپاییان «X» را به عنوان حرف اول آن واژه به جای مجهول درجه اول اختیار کردند.

جبر در تاریخ

تاریخچهٔ این علم به بیش از ۳۰۰۰ سال پیش در مصر و بابل برمی گردد که در آنجا در مورد حل برخی از معادلات خطی بحث شده است. در هند و یونان باستان نیز، حدود یک قرن پیش از میلاد از روش های هندسی برای حل برخی از معادلات جبری استفاده می گردیده است.

در قرن اول میلادی نیز بحث در مورد برخی از معادلات جبری در آثار دیوفانتوس یونانی و برهماگوپتای هندی دیده می‌شود. کتاب جبر و المقابلهٔ خوارزمی، اولین اثر کلاسیک در جبر می‌باشد که که کلمهٔ جبر یا Algebra از آن آمده‌است. خیام دیگر ریاضیدان شهیر ایرانی است که در آثار خود جبر را از حساب تمییز داد و گامی بزرگ را در تجرید و پیشرفت این علم برداشت. در قرن ۱۶ میلادی، روش حل معادلات درجه سوم توسط دل فرو و معادلات درجه چهارم توسط فراری کشف گردید.

دو واژه «جبر» و «الگوریتم» که امروزه در ریاضیات تمام ملل جهان راه یافته در واقع برگرفته از ترجمه لاتینی کتاب خوارزمی که اولی از نام کتاب و دومی اسم «الخوارزمی» یعنی الگوریتمی است. واژه «الجبر» (در فارسی: «جبر») نخستین بار در عنوان کتاب وی به کار رفته و پس از آشنایی اروپاییان با این کتاب با مختصر تغییراتی (مثلاً به صورت algebra در انگلیسی و algbre در فرانسه) به زبانهای دیگر راه یافته است.

این واژه از ریشه جَبَرَ در عربی گرفته شده که به معنای شکسته بندی و جُبران است، اما خوارزمی آن را بر عملِ افزودن جمله‌های مساوی بر دو سوی یک معادله، برای حذف جمله‌های منفی، اطلاق می‌کند. واژه «مقابله»، که آن هم در عنوان کتاب خوارزمی دیده می شود، به معنای حذف مقادیر مساوی از دو طرف معادله است. ابوکامل شجاع بن اسلم (نیمه دوم قرن سوم) نیز مشتقات واژه جبر را به همین معنی به کار می‌برد.

آشنایی با جبر خوارزمی,محمد خوارزمی

پرینت از صفحه ای از کتاب الجبر خوارزمی

مثلاً برای حل معادله ۸۰ = x ۲۰–۱۰۰ می گوید: «صد درهم را با بیست شیء جبر کن و آن را با هشتاد جمع کن. ابوریحان بیرونی عمل جبر را به افزودن مقادیر مساوی به دو کفه ترازو برای حفظ تعادل آن تشبیه می کند خواجه نصیرالدین طوسی، غیاث الدین جمشید کاشانی و ابن غازی مکناسی نیز جبر و مقابله را به همین صورت تعریف کرده اند.

نظریات خیام و فارابی دربارهٔ جبر

در طبقه بندی های یونانیان از علوم، نام علم جبر جزء علوم ریاضی نیامده است. نخستین کسی که جبر را در طبقه‌بندی علوم داخل کرده فارابی است که در احصاءالعلوم خود بخشی را به «علم الحیل» یا «علوم الحیل» اختصاص داده‌است. این علوم، که فارابی در تعریف آن‌ها می گوید:

« علمِ شیوة چاره جویی است برای کاربرد آنچه وجودشان در ریاضیات با برهان ثابت شده و انطباق آن‌ها بااجسام طبیعی »

سپس قسمتی از آن علم را حیل عددی می‌نامد که: «شامل علمی است در میان مردم زمان ما به جبر و مقابله معروف است» از اینکه فارابی جبر را جزء علوم حیل آورده، معلوم می‌شود که از نظر او هنوز جبر نه علمی برهانی بلکه مجموعه ای از شگردها برای استخراج ریشه های معادلات شمرده می شده است. این دیدگاه به نحوی در طبقه‌بندی ابن سینا از علوم هم منعکس شده است.

وی در رسالة فی اقسام العلوم العقلیة (ص ۱۲۲) جبر را جزء «اجزاء فرعی (الاقسام الفرعیة) ریاضیات» آورده و آن را، در کنار «عمل جمع و تفریق بر حَسَب حساب هندی» یکی از «شاخه‌های علم اعداد (من فروع علم العدد)» شمرده‌است. خیام در رسالة جبر و مقابله خود، «صناعت جبر و مقابله» را یکی از «مفاهیم ریاضی» می شمارد «که در بخشی از فلسفه که به ریاضی معروف است، بدان نیاز می‌افتد». هرچند خیام در این عبارت در صدد به دست دادن تعریفی جامع و مانع از جبر نیست، اما از نوشته او چنین استفاده می‌شود که جبر اولاً «صناعت» است و ثانیاً جزء علوم ریاضی است.

نتیجه کلی سخن وی این است که جبر در طبقه بندی کلی علوم فلسفی قرار می‌گیرد، هرچند او جایگاه آن را در میان این علوم مشخص نمی کند. وی همچنین در تعریف جبر می نویسد که:

  • سریع و ارزان بلیطت رو رزرو کن
  • گیفت کارت بخروبه راحتی درفیسبوک تبلیغ کن

« فن جبر و مقابله فنی علمی است که موضوع آن عدد مطلق و مقادیر قابل سنجش است از آن جهت که مجهول اند ولی مرتبط با چیز معلومی هستند که به وسیله آن می توان آن ها را استخراج کرد »

بنابراین، در نظر خیام، مقادیر عددی و مقادیر هندسی هر دو می‌توانند ریشه معادلات جبری باشند. او در رسالة دیگر خود به نام فی قسمة ربع الدائرةنیز تلویحاً با این فکر که جبر مجموعه‌ای از شگردها («حیله»، توجه کنید که در تقسیم بندی فارابی جبر جزء «علوم الحیل» قرار می‌گیرد) باشد مخالفت می‌کند. خیام می نویسد:

« آنکه گمان برده‌است که جبر حیله‌ای (شگردی) برای استخراج اعداد مجهول است، امر نامعقولی را گمان برده‌است. … جبر و مقابله اموری هندسی است که به وسیلة اَشکال پنجم و ششم مقاله دوم (اصول اقلیدس) مبرهن می‌شود »

به این ترتیب، جبر و مقابله، از نظر خیام، علمی هندسی است و چون هندسی است بُرهانی نیز هست. این اختلاف در جایگاه جبر به دلیل تازگی این علم و دو تصوری است که از آغاز این علم به موازات هم وجود داشته است. در طبقه‌بندیهای متأخر علم جبر و مقابله «از فروع علم حساب» شمرده شده است. اما باید توجه داشت که این طبقه بندی ها به دورانی تعلق دارند که دستاوردهای بزرگ علم جبر دوران اسلامی فراموش شده و از آن تقریباً چیزی جز حل شش دسته معادله خوارزمی باقی نمانده بود.

رساله حساب خوارزمی

اثر ریاضی دیگری که چندی پس از جبر نوشته شد رساله ای است مقدماتی در حساب به نام «الجمع و التفریق» که ارقام هندی (یا ارقام عربی) در آن به کار رفته بود و نخستین کتابی بود که نظام ارزش مکانی را (که آن نیز از هند بود) به نحوی اصولی و منظم شرح می داد. این کتاب تنها از طریق ترجمه لاتینی آن به ما رسیده است و نسخه منحصر به فرد این ترجمه به زبان لاتینی و با عنوان Algorithmi numero indorum در کتابخانه دانشگاه کمبریج نگهداری می شود.

خوارزمی در کتاب حساب خود نشان می‌دهد که چطور می توان هر عدد دلخواه را به کمک نه رقم هندسی و صفر نوشت. سپس اعمال مزبور به جمع و تفریق، دو برابر کردن، نصف کردن، ضرب، تقسیم و جذر گرفتن از اعداد صحیح و همچنین عملیات محاسبه ای مربوط به کسرهای شصت شصتی را شرح می دهد.

خوارزمی جذر اعداد را با شیوه ریاضیدان و منجم قرن پنجم هندی «آریابهاتا» می گرفت که براساس مجذور یک دو جمله ای قرار داشت. رساله خوارزمی را رابرت آوچستر تحت عنوان «حساب الهند خوارزمی» به زبان لاتینی ترجمه کرده است.

زندگی محمد بن موسی خوارزمی, آشنایی با محمد بن موسی خوارزمی

برگی از ترجمه کتاب جمع و تفریق با عددهای هندی

بیوگرافی محمد بن موسی خوارزمی,زندگی نامه محمد بن موسی خوارزمی

برگی از جداول زیج خوارزمی

نجوم

یکی از کارهای مهم خوارزمی را باید در تلفیق علوم یونانی و هندی دانست. کاری که در جهان اسلام برای نخستین بار توسط وی صورت گرفت و با نظر به اینکه سرزمین ایران و جهان اسلام به شکل حلقه پیوند دهنده ای میان شرق و غرب عالم و دنیاهای اروپاییان و هندیان در میانه ایستاده بوده و با فواصل بعید و شرایط سخت و ناهموار که برای جابجایی انسان ها و به تبع آن انتقال فرهنگ ها و دانش ها وجود داشت، هر زمان اهمیت این خدمت بزرگ در چنان عصر و زمانی برای بشر امروزی بیشتر نمایان می‌شود. خوارزمی در سایر رشته‌های علوم و مخصوصاً نجوم هم کاری جالب و سودمند انجام داد؛ او دو کتاب در اسطرلاب نوشت؛ اطلسی از نقشه آسمان و زمین تهیه کرد؛ و نیز نقشه‌های جغرافیایی بطلمیوس را اصلاح کرد.

عنوان کتاب نجومی خوارزمی «زیج السند هند» است. اصل آن به زبان سانسکریت است که توسط یکی از اعضای هیئت سیاسی در عصر منصور عباسی به جهان اسلام انتقال یافت. «زیج» به معنی دسته‌ای از جداول نجومی بوده و «السند هند» نیز تحریفی از کلمه سانسکریت «سدهانته» عنوان اصلی کتاب بوده است.

این ترجمه مبنای آثار نجومی شد که محمد بن ابراهیم فزاری و یعقوب بن طارق در اواخر قرن دوم هجری تصنیف کردند. اهمیت این کتاب امروز در این است که نخستین اثر نجومی عربی است که به صورت کامل به دست ما رسیده است.

خوارزمی در تهیه زیج خود تنها تابع سند هند یا مجسطی بطلمیوس نبوده و به آثار منجمان ایرانی نیز نظر داشته و مطابق با رای خود مطالب را اختیار کرده است. مهم ترین شخصیت علمی که از زیج خوارزمی فراوان استفاده کرده، همانا ابوریحان بیرونی است که حتی وی کتابی دربارهٔ تحلیل علل زیج خوارزمی نوشته است. در سده دهم هجری این زیج توسط مسلمة بن احمد مجریطی تهذیب شد و در سال ۱۱۲۶ م. توسط آدلار آوباث به زبان لاتینی ترجمه شد.

متخصصان نجوم و ستاره‌شناسی این بخش را بهتر درک می کنند که جداول خوارزمی علاوه بر «جیب» مشتمل بر «ظل» نیز است. جیب یا جیا در اصل همان وتر است. رساله نجوم خوارزمی در واقع شامل جدول سینوس هاست که اولین بار منجمان هندی در قرن پنجم میلادی وارد ریاضی کردند و همین واژه وتر و جیب و جیا بود که وقتی از زبان عربی وارد ادبیات علمی شد، توسط مترجمان قرون وسطی به زبان لاتینی به «سینوس» ترجمه شد.

ساختار ریاضی و مقادیر بنیادین پارامتر کلیه جدول‌ها در ترجمه لاتین «زیج السند هند» خوارزمی عملاً بررسی شده و براساس اطلاعات ریاضی که بدست آمده می توان اصل و منشأ این جداول را به تحقیق مشخص نمود، یکی از جدول‌هایی که ساختار ریاضی آن هنوز مشخص نشده، جدول مربوط به «تعدیل زمان» در زیج خوارزمی می باشد.

محمدبن موسی همچنین دو کتاب در اسطرلاب دارد که اسم‌هایی تقریباً نزدیک به هم دارند: یکی کتاب «عمل الاصطرلاب» دربارهٔ چگونگی ساختن اسطرلاب، و دیگری اثر «العمل بالاصطرلاب» در چگونگی به کار بردن و استفاده از این وسیله اندازه گیری نجومی.

این دو کتاب مانند بسیاری از کتاب‌های دیگر در این زمینه باید نوشته شده باشد و اگر هم مطلب تازه‌ای در آن‌ها مطرح شده باشد نمی دانیم چرا که شاید تنها ویژگی مهم این دو اثر و نیز کتاب «الرخامه» خوارزمی که دربارهٔ ساعت آفتابی افقی نوشته شده، این باشد که هیچ اثری نه از متن عربی آن ها و نه ترجمه ای به زبان دیگر باقی نمانده و فقط گه گاه معاصران وی که به اصل کتاب ها دسترسی داشته اند، اشاراتی و گریزهایی به کتاب می زنند. این کتاب بیشتر برای تعیین اوقات نماز نوشته شده که بعدها اساس و پایه محاسبات مثلثات کروی قرار گرفت.

خوارزمی مقاله ای هم با نام «مقاله فی استخراج تاریخ الیهود و اعیادهم» دارد که با دقت در نام این اثر متوجه می شویم که وی هم از وجه منجم بودن و هم جغرافیدان و مورخ بودنش در تنظیم این مقاله استفاده کرده است. نسخه ای خطی از این مقاله در کتابخانه بانکیپور موجود است و می توان فهمید که این دانشمند فن شناس، تنها در حوزه مطالعات خاور فعال نبوده و نیم نگاهی هم به باختر عالم داشته است، آن هم در حوزه ای مثل یهود با آن همه حساسیت هایی که همواره در جهان اسلام نسبت به این قوم و آیین وجود داشته و چنین حرکتی جای تأمل بیش از پیش در کار وی و هم عصرانش را می طلبد.

تاریخ و جغرافیا

در بخش معرفی آغازین این نوشتار، از محمدبن موسی الخوارزمی المجوسی با عناوین مورخ و جغرافیدان نیز یاد شد که ذکر این موارد بی دلیل نبوده و دلیل آن ارجاع به کتابی تحت عنوان «صورة الارض» است و نیز کتابی نایافته ولی منتسب به خوارزمی تحت نام «التاریخ». جغرافیای خوارزمی با عنوان صورةالارض، تمام آن عبارت از طول ها و عرض های شهرها و محل های مختلف روی ربع مسکون بود و در هر بخش جاها بر حسب «هفت اقلیم» مرتب شده بود که این تقسیم بندی پیشتر نیز سابقه داشت. نام های بسیاری جای ها که در کتاب بطلمیوس آمده، در کتاب خوارزمی هم دیده می شود و مختصات ذکر شده بر آنها، گاه یکسان یا بنابر روشی منظم متفاوت است ولی بسیار دور از آن است که ترجمه یا اقتباسی از رساله بطلمیوس بوده باشد و ترتیب نقشه ها و کتاب از ریشه متفاوت است.

این کتاب را «نالینو» به ایتالیایی ترجمه کرده و او اساس نقشه در دسترس خوارزمی را نقشه دقیق تهیه شده به امر مأمون می داند که حتی از نقشه های بطلمیوس دقیق تر بوده است و بعید نیست خود خوارزمی هم جزو دست اندرکاران نقشه اصلی بوده باشد. به هر حال نقشه ای که از متن خوارزمی استخراج می شود از چند لحاظ درست تر از نقشه بطلمیوس است مخصوصاً سرزمین هایی که زیر فرمان اسلام قرار داشتند. بهبود عمده آن کوتاه کردن درازی گزاف دریای مدیترانه در نقشه های بطلمیوس است. هر چند گاه اشتباهاتی بیش از بطلمیوس هم دارد. این کتاب شش بخش داشت و شامل مطالب زیر بود:

فهرست اسامی شهرها

کوه‌ها و مختصات نقاط دو طرف استقرار آنها

دریاها و مختصات با ذکر نقاط برجسته واقع بر خطهای کرانه‌ای و توصیف اجمالی آنها

جزیره‌ها با ذکر مختصات مرکز و طول و عرض آنها

نقاط مرکزی نواحی جغرافیایی

رودها با ذکر نقاط برجسته و شهرهای واقع بر کرانه‌های آنها

ولی کتاب التاریخ خوارزمی موجود نیست، ولی چند مورخ از او به عنوان «مرجعی معتبر» برای حوادث دوره اسلامی نقل کرده‌اند. امکان دارد که خوارزمی در آن اثر (همچون معاصرش ابومعشر بلخی) علاقه‌ای به این امر بروز داده باشد که تاریخ را همچون وسیله ای برای عملی شدن اصول احکام نجوم مورد تفسیر و تعبیر قرار دهد و حتی ممکن است مثل حمزه اصفهانی ها به عنوان مثال در مورد زمان زایش رسول الله بنابر استنتاجات احکام نجومی مستخرج از حوادث زندگی ایشان، به قول خوارزمی استناد و اعتماد کرده باشند. مسعودی مورخ مشهور در مروج الذهب خوارزمی را در زمره مورخان آورده و چند مورخ به آن کتاب استناد کرده اند.

فعالیت های محمد خوارزمی,دستاوردهای محمد خوارزمی

دهانهٔ خوارزمی بر طلح کره ماه به افتخار وی نام‌گذاری شده‌است

جبر خوارزمی,آشنایی با جبر خوارزمی

تمبر یادبود به مناسبت ۱۲۰۰ سالگرد تولد خوارزمی

تمبر یادبود به مناسبت ۱۲۰۰ سالگرد تولد خوارزمی توسط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۳ منتشر گردید.

آشنایی با جبر خوارزمی,بیوگرافی محمد بن موسی خوارزمی

جشنواره علمی خوارزمی

بزرگداشت

جورج سارتن در کتاب مدخل تاریخ علم خود، نیمه نخست قرن نهم میلادی و قرن سوم هجری قمری را «عصر خوارزمی» نامیده‌است، و «اریستید مار» نوشته است: امروزه یک موضوع تاریخی را نمی‌توان انکار کرد که محمدبن موسی خوارزمی معلم واقعی ملل اروپایی جدید در علم جبر بوده است.

جشنوراه خوارزمی نام یک جشنواره علمی در ایران است که به منظور ارج نهادن به مقام دانش پژوهان و فناوران نوآور به نام این دانشمند بزرگ ایرانی اسلامی «ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی» نام گذاری شده است.

این جشنواره هر سال در دو فرایند مجزا برگزار می شود یکی به عنوان جشنواره جوان خوارزمی برای دانش پژوهان و فناوران کمتر از سی و پنج سال که بخش دانش آموزی نیز دارد و در آذر ماه مراسم تقدیر از برگزیدگان آن انجام می شود و یکی جشنواره بین المللی خوارزمی که در بهمن ماه مراسم تقدیر از برگزیدگان آن با حضور رئیس جمهور ایران برگزار می گردد و علاوه بر طرح های فنی و مهندسی از داخل کشور، برگزیدگانی از سراسر جهان در زمینه های علوم فنی و مهندسی و علوم پایه را معرفی می کند. در تقویم چهارم آبان به مناسبت بزرگداشت «ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی» روز جبر نامیده شده است.

گفتنی است در سال ۱۳۶۲ هجری شمسی برابر ۱۹۸۳ میلادی، به مناسبت هزار و دویستمین سالگرد تولد خوارزمی یادنامه‌ای به زبان روسی در ۲۶۰ صفحه و مشتمل بر ۱۶ مقاله در مسکو و یادنامهٔ دیگری در تهران به زبان فارسی و به همت کمیسیون ملی یونسکو منتشر شده است.

بیوگرافی حمید مصدق

بیوگرافی حمید مصدق

حمید مصدق فرزند حاج عبدالحسین مصدق در بهمن ماه سال 1318 در شهرضا از توابع اصفهان به دنیا آمد. بعد ها به همراه خانواده اش به اصفهان نقل مكان كردند او در دوران تحصیلات ابتدایی و متوسط را در اصفهان گذرانده. اقای محمد حقوقی كه از دوستان كهن مصدق هستند می گویند: «‌اصفهان به هر حال مركزیت استان را داشت و یک خانواده اگر متوسط یا بالا بود در ده كه نمی مانند به شهر مركزی می آمدند. پدرش اگر اشتباه نكنم كسبی داشته در حد تجارت.وضع مالیشان خوب بود و هیچ و قت نگرانی مالی به آن معنا نداشتند فقط یک گرفتاری داشتند و این بود كه مصدق یک برادر داشت كه تقریباً یک سال با هم تفاوت سنی داشتند. و این برادر یک نقص عضوی داشت و از این رو روی مصدق خیلی اثر گذاشت،‌اگر چه هیچ وقت راجع به این قضیه صحبت نكرد.

حمید مصدق در بهمن ماه سال 1318 در شهرضا از توابع اصفهان به دنیا آمد

برادرش كر و لال بود … البته گاهی هم به خانه اش می آمد. اینها (در بچگی) هر دو تاشان مرض آبله می گیرند. او گرفتار می شود و روی قوای ذهنی اش اثر می گذارد و مصدق این وسط سالم می ماند همیشه می گفت: « اگر من جای او بودم چه می شد؟»

خانواده ی پدر مصدق در اصفهان نیز زندگی مرفهی داشتند باز هم جناب اقای حقوقی سخنشان را در این مورد ادامه می دهد:

اینها در اصفهان یک خانه ی قدیمی داشتند كه خیلی قشنگ بود، از این خانه هایی كه پاگرد دارد با شیشه های رنگی قدیمی و …

دوران نوجوانی مصدق

جناب استاد رضا خشكفابی – پدر خانم مصدق- نیز با اشاره به این امر درباره رفتار و اخلاق و مهمان نوازی خانوادگی پدر حمید مصدق گفته اند كه یك وقت، زمانی كه حمید مصدق با خانواده به اصفهان می رفت ما را هم دعوت كرده بودند و بنا بر این به اتفاق، « ما هم با ایشان به اصفهان به خانه ایشان رفتیم. خانه بزرگی بود رفتیم و دیدیم پدرشان تماماً دور تا دور آن حیاط را و برق های تمام اتاقشان را روشن كردند. من آمدم خاموش كنم، ایشان آمدند و گفتند نه عزیزم،‌مهمان داریم،‌اجازه بدهید همه جا روشن باشد ما هیچ وقت چراغ اضافه روشن نمی كنیم،‌اما وقتی مهمان عزیزی بیاید همه جا را روشن می كنیم.

حمید مصدق در چنین خانواده ای، جوانی پر شور و فعال و عاطفی بار می آید. آقای محمد حقوقی در باره فعالیت های دوران دبیرستانی او می گوید:

« من در سال 31 به دبیرستان رفتم و مصدق هم از سال 34 به همان دبیرستان آمد و در هر حال من تا 36 فارغ التحصیل شدم و عقب افتادم و مصدق هم در سال 38 فارغ التحصیل شد. در آن دبیرستان ما چند تا چهره ی شاخص داشتیم كه الان همه از مشاهیرند. بهرام صادقی بود، منوچهر بدیعی بود،‌هوشنگ گلشیری بود.این مدرسه انجمن های مختلفی داشت، انجمن كتاب داشت، انجمن نمایش و انجمن ادبی،‌و ریس انجمن ادبی من بودم. رییس كتابخانه هم همین مصدق بود و ما هفت تا هشت تا با هم ارتباط نزدیك داشتیم منتها ما همه از مصدق جلو تر بودیم.

حمید مصدق,زندگی حمید مصدق

بیوگرافی حمید مصدق

یكی دیگر از دوستان قدیمی مصدق،‌آقای دكتر صنعتی درباره دوران تحصیل و آشنایی شان می گوید:

«تاریخ دقیق این آشنا شدن با كشی دو قسمت است یك قسمت از آنجایی است كه آدم با یک نفر آشنا می شود و یک قسمت دیگر جایی است كه آدم با او رفیق می شود. حالا در مورد شاعران و نویسندگان و فرادی از این قبیل، یک جای آشنایی همانجا است كه آدم با كار ها یشان آشنا می شود. به هر حال مصدق و حقوقی و گلشیری و بسیاری از این نویسندگان معاصر ما اهل اصفهان هستند. بنده هم اهل اصفهان هستم، این خودش می تواند یكی از دلایلی باشد كه با هم آشنا شدیم. تعدادی از ما در یك مدرسه بودیم تعدادی به مدرسه «ادب» می رفتند بیشترینشان به دبیرستان سعدی می رفتند. فكر می كنم مصدق به دبیرستان «ادب » می رفت. وقتی كه من در سیكل دوم دبیرستان بودم آقای حقوقی دبیر ادبیات من بود من یك نسل عقبتر از آنها هستم و حمید هم كه آن انجمن «صائب» را درست كرده بود از آنجا با هم آشنایی داشتیم بخصوص كه در آن زمان این تفاوت های سنی خیلی بیشتر خودش را نشان می داد»

پس از پایان دوره ی دبیرستان، مصدق در سال 38 در رشته بازرگانی در تهران پذیرفته شد و پس از آن نیز در رشته حقوق ادامه تحصیل داد.

وقتی از اصفهان برای تحصیل به تهران آمده بود « یك خانه دانشجوی در امیر آباد جنوبی داشت و آنجا زندگی می كرد.

ویژگی های اخلاقی

یكی از خصلت های بسیار بارز مصدق،‌دوست بازی او بود و همواره چه به صورت انجمن و چه به صورت های دیگر تلاش می كرد كه دوستان را دور هم جمع كند و با هم نشست داشته باشند در واقع او یک روحیه ی كاملاً اجتماعی داشت و همواره از انزوا می گریخت. آقای حقوقی در این زمینه می گوید:

« ما همدیگر را گاهی می دیدیم بیشتر او به خانه ما می آمد. منتها مصدق خیلی زودتر از ما خودش را وارد اجتماع كرد»

آقای دكتر صنعتی نیز درباره آشنایی بیشترشان در یک فعالیت هنری چنین می گوید «وقتی من آمدم تهران ایشان رشته حقوق می خواند و من رشته پزشكی بودم. آشنایی اصلی ما یك كار تلویزیونی شروع شد. دوستی مشترک،‌ تعدادی از ما ها را در هم جمع كرد كه یک كار تلویزیونی مشترک انجام دهیم. در آن جلسه غیر از حمید،‌ منوچهر محجوبی هم بود،‌ محمد علی كشاورز هم بود،‌ از آنجا بود كه آشنایی من با حمید مصدق شروع شد. فكر می كنم حدود سالهای 44 و 45 بود.

این امر كه وی با دیگران به راحتی ارتباط بر قرار می كرد و خصلت اجتماعی داشت به طور طبیعی در شغل وكالت وی نیز تاثیر می گذاشت و می توانست او را به صورت یك وكیل موفق نشان دهد به همین دلیل وی وكالت بسیاری از نویسندگان و شاعران را در امور گوناگون به عهده داشت.

تحصیل، شغل و سبک شعری مصدق

می دانیم كه شعر مصدق،‌ علاوه بر جنبه عاشقانه، جهت گیری سیاسی نیز دارد، هر چند كه گویا به طور مستقیم هرگز فعالیت سیاسی آشكاری نداشته است. البته اگر كار سیاسی را پیوستن به یک حزب بدانیم چنین چیزی در زندگی مصدق نبوده است. اما كار سیاسی می تواند شكل های دیگر نیز داشته باشد.

شغل تدریس و وكالت مصدق در واقع پس از سال 1350 آغاز می شود. وی پس از اخذ درجه لیسانس، در سال 1350 نیز از دانشگاه تهران به درجه فوق لیسانس حقوقی نائل می گردد. و از این پس با سمت استاد یاری در مدرسه عالی مدیریت كرمان به تدریس می پردازد و به گفته استاد رضا خشكنابی – پدر خانم مصدق- وی تحصیل خود را در دوره ی دكتری ادامه داد اما آن را نا تمام رها كرد، گویا فقط رساله خود را ارائه نكرده بود.

حمید مصدق از سال 1353 به بعد با عنوان وكیل دادگستری در تهران مشغول به كار شد و از طرف دیگر در مدارس عالی تهران به تدریس اشتغال ورزید از آن پس بود كه به عضویت هیئت علمی دانشگاه علامه طبا طبایی در آمد و در دانشكده حقوق آن دانشگاه به تدریس پرداخت و تا پایان عمر در این سمت بود.

اشعار حمید مصدق, آثار حمید مصدق

از خصلت های بسیار بارز مصدق،‌دوست بازی او بود

وی یک سال پس از اخذ درجه فوق لیسانس یعنی در سال 1351 با خانم لاله خشكنابی ازدواج كرد. خانم لاله خشكنابی، فرزند استاد رضا خشكنابی و برادر زاده استاد شهریار – شاعر معاصر هستند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای «غزل» و «ترانه» است.

كه مصدق در شعری به نام «حاصل عمر» آنان را ستایش می كند. خانم سیمین بهبهانی در باره همسر مصدق می نویسد:

«لاله مثل برگ گل لطیف است و دوست داشتنی، اما كاردان و عاقل، خانه اش از نظافت برق می زند و دو دسته ی گلش، دو نور چشمش، را به خوبی تربیت كرده است. می گویند در زندگی هر مرد موفقی یک زن خوب وجود دارد و لاله این گفته را ثابت می كند.

حمید مصدق با روحیاتی كه داشت، همواره به عشق اهمیت می داد و این نكته در اشعارش نیز به خوبی بازتاب دارد. آقای دكتر صنعتی به این جنبه در روحیات حمید مصدق توجه كرده و می گویند:

« حمید دوست داشت كه از این لحظات زندگی اش لذت ببرد به جای اینكه برای مرگ خودش گریه كند و سوگوار باشد، و چیزی كمكش می كرد این كار را بكند وجود عشق بود – خیلی از شعرا اینگونه بودند- حتی اگر فرض باشد … حمید عاشق بود. این عشق به زندگی او بود،‌ به فرد خاصی بود. به شعر بود، به هر حال اینها كمک می كرد بتواند هراس از مرگ را لاپوشانی كند »

بدین گونه آقای دكتر صنعتی در تحلیل روانشناسانه خود، این عشق را نیز با نوعی هراس از مرگ پیوند می دهد. از اینروست كه مصدق ناخود آگاه چنانكه آقای حقوقی می گوید همواره عاشق بود. آقای حقوقی می فرماید:

آدم بسیار عاشق پیشه ای بود … ظاهراً در یك اردوی رامسر بود.كه خانمش را دید. وقتی او را دید با او آشنا شد. شناخت كه او دختر برادر شهریار است. این خانم نقاش هم بود. اینها با هم آشنا می شوند و بعداً‌ منجر به ازدواج می شود. بعد هم خانه ای در همین كوی نویسندگان خرید و با او زندگی كرد و زندگیش روز به روز سر و سامان پیدا كرد و خانمش هم كاری می كرد و او هم به هر حال كار وكالت را ادامه داد.

خانم سیمین بهبهانی درباره مفهوم و ویژگی عشق در شعر مصدق می نویسد:

«عشقی كه اگر نه بر سر هر كوی و گذر، دست كم در میان دانشجویان و جوانان همسن و سال حمید شناخته است و هنوز هم در هنگامه میانسالی او گهگاه نقل محافل است و پیگیری همین عشق بی فرجام شاید جاذبه شعر مصدق را حمیدی وار فزون كرده باشد. اما در عشق او خودخواهی جایی ندارد و معشوق نه تنها آماج تیر تهمت و دشنام نمی شود بلكه برای همیشه چون تندیسی مقدس در خلوت شعر او باقی می ماند.

سبک شعرهای حمید مصدق,ویژگی اخلاقی حمید مصدق

حمید مصدق از سال 1353 به بعد با عنوان وكیل دادگستری در تهران مشغول به كار شد

واقعیت همین است كه این جنبه رمانتیک شعر او،‌در كنار مفاهیم سیاسی،‌ شعر وی را در میان جوانان گسترش داده بوده است.

به واقع شعر او بیشتر شعر معناست و به همین دلیل ساخت و فرم در شعر او نیرومند نمی شود و این البته جای بررسی و بحث دارد.

به هر صورت از نظر جایگاه در طبقه بندی شاعران معاصر چنانچه گفته شد حمید مصدق شاخه اعتدال شعر نیما را كه دنباله افسانه است اشغال می كند.

به هر صورت، حمید مصدق با تمام فراز و نشیب هایش همواره در میان جوانان پذیرفته شده بوده است.این طبیعی است كه هر سنی نیز در انسان اقتضای گونه ای از شعر و هنر را دارد. این یک ذوق است و ذوق نیز تابع قاعده و قانونی نیست و باید و نباید را نمی شناسد،‌ چنانكه استاد زرین كوب می فرمودند كه من ممكن است در این سن از مولوی خوشم بیاید اما كسی دیگر در سن و موقعیتی دیگر از شاعر دیگری خوشش بیاید،‌ حتی یک نفر هم در دوره های مختلف زندگی ممكن است شاعران گوناگونی را بپسندد.

این كه فعالیت های شغلی او را از تعمق در هنر و ادبیات،‌مقداری باز داشته بود می تواند كاملاً درست باشد، اما به هر حال مصدق همین است كه هست با تمام فرود و فراز ها و دوره ها اما ادعای عظمت نیز نداشت.

از نظر كارهای علمی و تحقیقاتی،‌چنانچه پیشتر نیز گفته شد مدتی به همراه اخوان در حال بررسی و كاروری رباعیات عطار بوده است. می دانیم كه رباعیات عطار «مختار نامه» نام دارد.

مصدق با همكاری آقای صارمی، غزلهایی از حافظ تهیه كرده بود كه چاپ نشده است همچنین غزلهای سعدی را نیز با همكاری آقای اسماعیل صارمی به چاپ رسانده است و رباعیات مولانا را نیز در سال 1360 چاپ و منتشر كرده است.

در نهایت سحرگاه هفتم آذر ماه سال 1377 بود كه با سكته قلبی از این جهان رخت بر بست و آرام گرفت و در بهشت زهرا در قطعه هنرمندان و دانشمندان به خاک سپرده شد. روانش شاد. یادش جاوید.