جلال آل احمد
جلال آل احمد در سال ۱۳۰۲ و در یک خانواده روحانی در محله سید نصرالدین تهران به دنیا آمد. تحصیلات وی در دوره دبیرستان مصادف شد با جنگ جهانی دوم و به همین دلیل پدر وی او را برای مدتی به نجف نزد برادر بزرگتر جلال فرستاد ولی جلال بیش از دو ماه آنجا تاب نیاورد و دوباره به ایران آمد.
در سال ۱۳۲۵ در رشته ادبیات فارقالتحصیل شد و در ۱۳۲۷ در اتوبوسی از اصفهان به تهران می آمد که با سیمین دانشور ، داستان نویس و مترجم معاصر آشنا شد و در سال ۱۳۲۹ با وی ازدواج کرد.
آل احمد در سال ۱۳۳۰، زمانی که تنها دفاع از رساله (( قصه هزار و یک شب )) خود را پیش رو داشت تا مدرک دکترای خود را بگیرد در اقدامی عجیب دانشگاه را رها کرد. وی بعد ها در کتاب (( خدمت و خیانت روشنفکران)) کم سوادی اساتید دانشگاه را علت اصلی بی میلی خود به گرفتن مدرک دکترا عنوان می کند.
از جمله آثار با ارزش او می توان به :
(( دید و بازدید )) با لحنی طنز و (( از رنجی که می بریم )) که مجموعه ۷ داستان کوتاه است و (( سه تار )) که مجموعه ای متشکل از ۱۳ داستان کوتاه است و (( زن زیادی)) و (( سرگذشت کندوها)) که نخستین داستان بلند اوست ، (( مدیر مدرسه)) و (( نون والقلم)) ، (( پنج داستان )) ، (( طوطی نامه )) و غیره نام برد.
سفرنامه :
سفرنامههای جلال را میتوان در این كتابها خلاصه كرد: اورازان (۱۳۳۳)، تاتنشینهای بلوك زهرا (۱۳۳۷)، جزیره خارك در یتیم خلیج فارس (۱۳۳۹)، خسی در میقات (۱۳۴۵)، سفر به ولایت عزرائیل (۱۳۶۳)، سفر روس (۱۳۶۹) سفر آمریكا و سفر اروپا كه هنوز منتشر نشدهاند.
ترجمه:
آل احمد آثار مهمی را از آلبركامو، آندره ژید، ژان پل سارتر و داستایوفسكی ترجمه كرده است.
آثاری كه آلاحمد آنها را به فارسی برگردانده است عبارتند از: «عزاداریهای نامشروع» (۱۳۲۲)، «محمد آخرالزمان» نوشته بل كازانوا (۱۳۲۶)، «قمارباز» اثر داستایوفسكی(۱۳۲۷)، «بیگانه» اثر آلبركامو به همراه علی اصغر خبره زاده (۱۳۲۸)، «سوء تفاهم» اثر كامو (۱۳۲۹)، «دستهای آلوده» اثر سارتر (۱۳۳۱)، «بازگشت از شوروی» اثر ژید (۱۳۳۳)، «مائدههای زمینی» اثر ژید به همراه پرویز داریوش (۱۳۴۳)، «كرگدن» اثر یونسكو، (۱۳۴۵)، «عبور از خطـ» اثر یونگر به همراه محمود هومن (۱۳۴۶)، «تشنگی و گشنگی» اثر یونسكو (۱۳۵۱)، كه در حدود ۵۰ صفحه از این آخرین كتاب را آلاحمد ترجمه كرده بود كه مرگ باعث نشد آن را به پایان ببرد و پس از وی منوچهر هزارخانی بقیه كتاب را ترجمه كرد.
مرگ جلال آلاحمد در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در چهل و پنج سالگی در اَسالِم گیلان درگذشت.
پس از مرگ نابهنگام آلاحمد، پیکر وی بهسرعت تشییع و به خاک سپرده شد، که باعث باوری درباره سربهنیست شدن او توسط ساواک شد. همسر وی، سیمین دانشور، این شایعات را تکذیب کردهاست، ولی شمس آلاحمد قویاً معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده و شرح مفصلی در این باره در کتاب از چشم برادر بیان کردهاست.
سیمین دانشور، همسر جلال، در کتاب غروب جلال صریحاً عنوان میکند که شوهرش قربانی نوشابه های الکلی شد.
جلال آلاحمد وصیت کرده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند؛ ولی از آنجا که وصیت وی برابر شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروز آبادی شهر ری به امانت گذاشته شد تا بعدها آرامگاهی در شأن او ایجاد شود و این کار هیچگاه صورت نگرفت.
جایزه ادبی جلال آل احمد:
در سال ۱۳۸۷ نخستین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد برگزار شد. در دوره نخست این جایزه هیچ اثری به عنوان برگزیده معرفی نشد. این جایزه با ۱۱۰ سکه تمام بهار آزادی برای برگزیدگان، احتمالاً گرانترین جایزه ادبی ایران محسوب میشود.